مدرس مدیریت سخنران مدیریت استاد مدیریت تدریس مدیریت معلم مدیریت سمینار مدیریت سخنران مدیریت

مدرس مدیریت سخنران مدیریت استاد مدیریت تدریس مدیریت

مدرس مدیریت سخنران مدیریت استاد مدیریت تدریس مدیریت معلم مدیریت سمینار مدیریت سخنران مدیریت

مدرس مدیریت استاد مدیریت

بهزاد حسین عباسی مدرس مدیریت استاد مدیریتی سخنران مدیریت آموزش مدیریت در سازمان شما
 

  بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

مدرس دوره های مدیریت آموزش فروش آموزش بازاریابی

آموزش دوره مدیریت آموزش فروش آموزش بازاریابی سخنران مدیریت

مدرس دوره های مدیریت آموزش فروش آموزش بازاریابی

آموزش دوره مدیریت آموزش فروش آموزش بازاریابی سخنران مدیریت

مدرس مدیریت راهبردی استاد مدیریت راهبردی

استاد مدیریت سخنران مدیریت | سه شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۳۷ ق.ظ | ۰ نظر

چارچوب تفکر استراتژیک با مشخصه های فرهنگ سازمانی

مدرس مدیریت راهبردی استاد مدیریت راهبردی

مدرس مدیریت راهبردی

مدرس مدیریت راهبردی استاد مدیریت راهبردی چکیده: مطابق با محیط های پویا ، برای یک سازمان ضروری است که چابکی سازمانی خود را به طور فزاینده ای میان دیگر سازمان های دولتی تغییر دهد . بنابراین ، ابزارهای مدیریتی مانند برنامه ریزی راهبردی ، مدیریت کیفیت فراگیر و مهندسی دوباره برای این نیاز افزایش یافته اند. این تحقیق درنظردارد تا مشخصه های فرهنگ سازمانی که در نهادینه کردن تفکر استراتژیک میسرتر هستند را شناسایی کند . تشابهات ویژگیهای مربوط به سازمان های استراتژیک از طریق تحقیقات ارزش محور و فرآیند محور پدیدآمدند . با تکیه بر این تشابهات 6 مولفه ضروری برای ایجاد و توسعه یک فرهنگ سازمانی استراتژیک را شناسایی می کند . این چارچوب فرهنگ استراتژیک درواقع یک مدیرمدل از پیش فعال را ایجاد می کند که می تواند برای شکل دهی دوباره ارزش های بنیادی که برفرآیند های تصمیم گیری حاکم هستند را و بر فرد تاثیر می گذارد ، استفاده شود .


1.    مقدمه 

مدرس مدیریت راهبردی استاد مدیریت راهبردی فشار زیادی بر صلاحیتهای قضایی محلی برای نشان دادن افزایش اثربخشی وکارایی ضمن پاسخگویی وانطباق با تقاضاهای متحول برای خدمات وجود دارد . بعلاوه ، محیط های پویای که از ویژگی تحول تکنولوژی ،اقتصادی وسیاسی برخوردارند به طور فزآینده به چابکی سازمانی نیاز دارد . شاید یک شاخص اصلی از این نیازها موجودی در حال رشد و استفاده فزاینده از ابزارهای مدیریت دراستان ها به همراه سابقه طولانی تلاش ها برای بهبود کارکردپذیری سازمانی در بخش های خصوصی و دولتی باشد ( کریستنسن 2006) . گرچه استراتژیهای تحول برنامه ریزی شده مانند مهندسی دوباره ، مدیریت کیفیت جامع ، برنامه ریزی راهبردی ، و تعدیل نیروی انسانی برای مدیریت موثردر یک نمایندگی مناسب هستند. مناسب هستند ، این راهبردها دارای یک نرخ شکست هشداردهنده ای هستند و اغلب قادر نیستند مسیر پایداری را فراتر از تصدی یک رهبر با انگیزه که فرآیند را آغاز کرده حفظ کند. (کریستنسن 2006) . هدف این مقاله شناسایی مشخصه های فرهنگ سازمانی می باشد که برای حمایت و پشتیبانی ازیک سازمان استراتژیک وچابک عملی تر هستند ؛ این امر کاوشی از ارزش های بنیادی و انتزاعی تر موجود در نمایندگی هایی می باشد که بر فرآیندها ، عملکردها و تصمیم گیری کلی سازمان تاثیر می گذارند . 

مدرس مدیریت راهبردی استاد مدیریت راهبردی این مقاله در اصل بوسیله یکی از کارمندان اداری با اهداف شناسایی بهترین روشها برای نهادینه کردن برنامه ریزی استراتژیک در سازمانهای دولتی به انجام رسیده است. تلاشهای برنامه ریزی گذشته با هدف ایجاد تحول سازمانی بلند مدت نتایج پایدار نداشته است بعلاوه تلاشها برای چارچوب بندی مجدد ارزشهای استان برخی  از اعضایی که در شعار بوسیله افراد کارکن اشتراک داشتند ودیگر ارزشها را پذیرفته بودند را چار بحران کرد. ودیگر ارزشها (سرواژه ای از کالمات سرویس،عملکرد،یکپارچگی،مسئولیت پذیری،نوآوری،وکارگروهی) منجر شد. با یک مدیر اجرایی جدید در امر نظارت رهبر استان در حال حاضر در جریان اجرای مجدد طرح استراتژیک 3ساله می باشد واین رهبران علاقه داند مطمئن شوند که تلاشهای بهبود نه تنها در ایجاد تحولات سیستماتیک قادر به تداوم حیات هر یکز قهرمانان موفق می شود بلکه یک سازمان چابک استراتژیک را بوجود آورند تا پاسخگوی ماهیت متحول نیازهای خدماتی باشد.

مدرس مدیریت راهبردی استاد مدیریت راهبردی بعد از مرور پیکره حجیمی از ادبیات تخصصی، معلوم می شود که به این استان بوسیله یک گزارش توصیف کننده از عناصر فرهنگ سازمانی که می تواند اهداف ابزارهای مدیریت مثل برنامه ریزی استراتژیک را پشتیبانی کند بهتر خدمت خواهد کرد. مفاهیم تعهد،تفکر استراتژیک وتوآوری بیشتر با سازه های ارزشها وفرضیات مربوط به فرهنگ سازمانی ارتباط مستقیم دارند ونه هر یک از فرآیندهای برنامه ریزی.چارچوب فرهنگ استراتژیک را به رهبری اسیتان توصیه می کند که ویژگیهای یک سازمانی را بیان می کند که می تواند در ساختار ارزشها ی بنیادی ودر سطح نمایندگی ایجاد شود. ( تفکر استراتژیک را نهادینه خواهد کرد ویک حرکت طبیعی را برای حفظ بهبودهای مبتنی بر فرآیند را ایجاد می کند)گرچه اطلاعات ارائه شده می تواند به طور وسیعی در دیگر سازما های مشابه به کاربرده شود،مشخصه های فرهنگ شناسایی شده مفصل شرح داده شده که در بخش های بعدی مخصوص بیان شده با ملاحضات خاصی انتخاب شدند علاقه این حوزه قضایی به این موضوع نمایندگی به عنوان یک مثال به علت توجه حوزه قضایی،نمایندگی نیز برای پشتیبانی چارچوب فرهنگ معرفی شده هر زمانی که قابل کاربرد باشد استفاده خواهد شد .

موضوع فرهنگ سازمانی تا حدی به شکل یک هوس زودگذر میان محققان و نیز دست اندرکاران تبدیل شده است ؛ با این وجود برخلاف اکثر هوسهای آنی ، ارزش های بنیادی و ناملموس که بررفتارهای نمایندگی حاکم هستند به سادگی در طول زمان از بین نمی روند . برخی پیشنهاد می کنند که فرهنگ عامل منفردی است که سازمان های اجرایی عالی از نمایندگی های متوسط تفکیک می کند . در یک بررسی جهانی انجام شده توسط باین و کمپانی در باب ابزارهای مدیریتی ، 91%  از 1200 مدیراجرایی ارشد موافق بودند که تغییر فرهنگ یک راهبرد حیاتی برای دستیابی به نتایج موفق است . همچنین ، 81% از پاسخ دهندگان توافق داشتند که یک شرکت درنبود یک فرهنگ برنده ، محکوم به شکست است . درنهایت ، فرهنگ امری است که برای اعضای نمایندگی زمینه مشترکی را برای تفسیر رویدادها ، درک مسائل ، و دانستن اینکه چه انتظاری از آنها می رود را فراهم می کند . نیروهای فرهنگی با بازنمایی یک مجموعه مرتبط به هم از اهداف ،ارزشها،نگرشها وفرضیات عملی می توانند برای پیشگیری از تلاشها برای تحول ترکیب شوند.

مدرس مدیریت راهبردی استاد مدیریت راهبردی طبق گفته کالینز(2001)،سازمان های ناکارکرد از ویژگی اثربخشی ،کارایی وعملکرد پایین نسبت به همتایان خود برخوردارند. فرهنگ می تواند تاثیر عمیق بر یک سازمان داشته باشد. از یک طرف، استراتژیها،سبک ها ومهارت های رهبری می تواند بدین معنا باشند که همکاری با بازخورد میان سازمانی ویادگیری استراتژیک ،ارج نهاده می شوند.که به موجب آن یک فرهنگ سازنده تری را بوجود می آورد که موجب بهبود پایدار می شود. از سوی دیگر یک فرهنگ  سازمانی می تواند از رفتارهای انفعالی،تهاجمی ودفاعی برای یک نمایندگی مخرب هستند حمایت کند.نمونه های زیر تاثیرات فرهنگ دنمایندگی با عملکرد بد را نشان می دهد.

مظایف مرکزی سازمان هوافضایی آمریکا (ناسا)که مسئول برنامه های فضایی کشور وتحقیقات هوا فضایی است ملزم است که نوآوری وخطرپذیری را با ایمنی ونتایج کنترل شده متعادی سازد. در 28 ژانویه 1986 جهان شاهد شاتل فضایی موصوف به چالنجر چند ثانیه بعد از پرتاب از ساحل فلوریدا منفجر شد (دراکر2004) 7سال بعد فاجعه مشابهی با متلاشی شدن شاتل فضایی کلمبیاکه بعداز ورود به جو متلاشی شد بوجود آمد یک مطالعه 9ساله از روالهای عملیات داخلی ناسا آشکار کرد که در هر دو مورد کارشناسان، اطلاعات مهمی را به بحث گذاشتند که نشان دهنده خطرات مهم پروازی بود. اما آن اطلاعات آن طور که بایدو شاید به سمع تصمیم گیران ارشد نرسیده بود وهمان تصمیم گیران مایل نبودند که پیامهای هشدار دهنده ای که به آنها رسیده بود را جدی بگیرند،گرچه واکنش سریع به رویدادهاهمیشه این طور بوده که بدنبال یک مقصر بگردند اما تحلیلها که هر دوحادثه بدلیل سهل انگاری نبوده است. در عوض فرهنگ سازمانی ناساخته فرآیندهایی را بوجود آورده بود که حساسیت نسبت به سیگنالهای خطر را کاهش می داد ونتایج مخاطره آمیزی راشدت می بخشد. (فراست1991) عادت کردن وپیروی از هنجارها ،باریک بینی را در افراد نهادینه کرد واز ارائه شواهدی که با نتایج مطلوب مقایرت داشت جلوگیری کرد که نهایتاً به خطاهای مرگبار منجرشد.

 مدرس مدیریت راهبردی استاد مدیریت راهبردی دومین مثال از فرهنگ سازمانی ناکارآمد به نشت چاه نفت دیپ هورایزن در خلیج مکزیک در سال 2010 مربوط می گردد . این فاجعه که به عنوان بزرگترین نشت نفتی دریایی تصادفی در تاریخ صنعت نفت و پتروشیمی درنظرگرفته شد ، به مرگ انسان ها ، زندگی دریایی و بوم های حیات وحش تا هزاران مایل مربع دورتر منجر شد ( کاپلان و نورتون 2000) . همانند حوادث ناسا ، نشت نفت یک فرهنگ سازمانی را برملاکردکه از خطرپذیری شدید را پشتیبانی کرده ، بازخورد متخصصان را نادیده گرفته ، حقایق نشان دهنده خطاهای نمایندگی را پنهان نموده و از علایمی که با مدلهای ذهنی پذیرفته شده مغایر بود چشم پوشی کرده است . بعلاوه ، نمایندگی های واکنش اضطراری دولتی و مقامات سیاسی نه تنها سطح کمک موردنیاز را دست کم گرفتند بلکه قادر به واکنش سریع در برابر آن نبودند که اگر این واکنش سریع بود می توانست شدت عواقب حادثه را کاهش دهد . 

گرچه این دو واقعه غم انگیز است اما نشان می دهند که چگونه الگوهای جامع وکامل تفکر وهنجارهای رفتاری بر توانایی یک سازمان در پاسخ موثر به موقعیتهای ناپایدار وغیر مترقبه تاثیر می گذارند. در هر دو نمونه، رهبران کلیدی مدلها ی ذهنی شخصی را تقویت کرده بودند که از نشر اطلاعات متناقض یا نتایج مطلوب جلوگیری کرد. گر چه تک تک پرسنل ممکن است تلاش کرده باشند به استانداردهای عملیاتی تردید داشته باشند اما ، بازخورد پذیرفته نشد . درنهایت ، هردو نمونه به مطالعات متعددی منجر شد که اصلاحات و تغییرات فرهنگی را به عنوان راه حلی حیاتی برای جبران نواقص و بی کفایتهای سازمانی در طولانی مدت توصیه می کنند.


2.بررسی مقالات

مدرس مدیریت راهبردی استاد مدیریت راهبردی هدف از این مرور ادبیاتی یا متون آن است که فهمی از ویژگیهایی را پایه ریزی کند که ارتباط نزدیکی با سازمانهای چابک واستراتژیک دارند.در زمینه مدیریت سازمانی چهار رشته همد پوش به این گونه ویژگیها می پردازند. ابتدا تحقیقات فرهنگ سازمانی کیفیتها ناملموستری مثل ارزشها،رفتارها ونگرشها یی را بررسی می کند که روندها وتصمیم گیری را به پیش می برد وپایدار نگه می دارد.دومین رشته که با فرهنگ سازمانی پیوند خورده ودر مطالعات رهبری از آن صحبت شده،تاثیر نوع رهبری وتوانایی فردبرای شکل دادن فرهنگ،هدایت تغییر ومدیریت نتایج می باشد. سومین دیدگاهرشته توسعه سازمانی است که بر بهبود کارکرد سازمانها با اعمال مداخلات فردی شده وفراآیندهای تحول وسیعتر تمرکز دارد.(گلس1976)چهارمین دیدگاه رشته به ادبیات برنامه ریزی استراتژیک مربوط می شود که بر اهمیت یک فرآیند مشخص تاکید می کند که قادر است برای دست یابی به برنامه های از پیش تعیین شده سازمان یعنی رسیدن به هدف سازمانی تعهد لازم را بوجود می اورد. این بخش هریک از 4 دیدگاه مربوط به کیفیتهایی که از یک سازمان استراتژیک وچابک پشتیبانی می کند،بررسی خواهد کرد.

...

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

2-2ویژگیهای سازمانهای استراتژیک 

مدرس مدیریت راهبردی استاد مدیریت راهبردی اولویتهای اولیه تحقیقاتی حول محور تعریف فرهنگ وشناسایی سطوح زیرین برای فهم پدیده ها قرار دارد. گزارشات از جانب دست اندرکاران همچنین وابستگی شدیدی بر روایتهای فردی،تجربه شخصی ومطالعه موردی دارد. از آنجا که فرهنگ در میان صاحب نظران توجه خاصی را جلب کرده لذا به همین خاطر تئوریها یا چارچوبهای فرهنگی که از مجموعه اطلاعات غنی تر استفاده می کند پدید آمده اند. افزایش مشاهده وارزیابی کیفی رفتارهای سازمانی از جانب دست اندرکاران صاحب نظران را بر آن داشت تا پدیده های سازمانی که در سازمانها روی می دهد را مستند وتعیین کند. گرچه فرهنگ موثر ارتباط تنگاتنگی با چند مولفه سازمانی دارد اما تحقیقات موضوعات مشترک مربوط به فرهنگ سازمانهای چابک واستراتژیک تر را آشکار می کند. گرچه این بخش چندان جامع نیست اما ویژگیهای فرهنگ سازمانی غالب که در سازمانهای استراتژیک وجود دارد را ارائه می دهد.

1-تاکید بر روابط متقابل: فرهنگ راهبردی 2 مکانیسم را ارزش گذاری می کند که بر روابط متقابل سازمانی تاکید دارند-تفکر سیستم ها وحلقه های بازخورد. ابتدا ،تفکر سیستمی اعضای نمایندگی را قادر می سازد تا روابط فی مابین افراد ،گروه های کاری،بخش ها،فرآیندها وساختارهای سازمانی که باعث افزایش همکاری واعتماد در نیل به اهداف پیچیده را درک کنند. همچنین تفکرسیستمی نیز مستلزم ارتباط هدفمند می باشد که قادر به افزایش روابط چرخشی و برملا کردن وابستگی فی مابین تک تک واحدها باشد. حلقه های بازخوردی مکانیسم های ارتباطی هستند که از تفکر سیستم پشتیبانی کرده وارزیابی نقادانه فرآیند ها،سیاست ها وتصمیمات را موجب می شود. به عبارت دیگر ،یک حلقه بازخوردی یک سبک ارتباطی چرخشی است که هدف آن تشخیص پیوسته خطاهایی در سطح افقی وعمودی یک سازمان می باشد. هم سازه تفکر سیستمی وهم حلقه بازخورد الگوهای وضع موجود تفکر را فرو می ریزد که این امر باعث تغییر وتحول در سازمان می شود.

2-مدرس مدیریت راهبردی استاد مدیریت راهبردی بینش وماموریت مشترک:یک بینش وماموریت مشترک مجموعه ای مرکزی از ارزش های مدیریتی را خلق می کند که برای تعدیل شیوه ای که طبق آن کسب وکار اجرا می شود استفاده می گردد.در بنیادیترین سطح یک دیدگاه مشترک پاسخ می دهد که برای ایجاد آن ایده الهایی که (آرمانها) در نظام پاسخهای مسلط شخصی جایگیر شده اند می خواهیم چکار کنیم واین که چه چیزی را می خواهیم خلق وایجاد کنیم . از آنجا که سازمانهای دولتی اهداف خدماتی مبهم دارند واغلب تحت مسئولیتهای اجباری متعارض کار می کنند لذا یک مفهوم مرکزی (بینش) که بوسیله یک فلسفه عملگرا(ماموریت) حمایت شود درواقع انسجام عمیقی در میان پرسنل متنوع ایجاد می کند وبه افزایش مفهوم تعهد منجر می شود. سرانجام یک فرهنگ بینش محور، شفاف کردن نتایج وشناسایی مسئولیتها ی پرسنل را باآشنا کردن اعضاء با یک جهت روشن آسانترمی کند. گرچه نظریه برا خیلی ساده بیان شده است اما اهمیت حیاتی ماموریتی یک سازمان را ترسیم می کند.مدیران دولتی اغلب باید به طور دقیق اهداف سازمان رغیب را در ماموریت اجباریشان را متعادل کنند.

3-رهبری :  این مفهوم که رهبری نقشی حیاتی در یک فرهنگ نمایندگی ایفا می کند در اواخر دهه 1980 توجهات را به خود جلب کرد زمانی که محققان متعددی نشان دادند که سودمندی سازمانی زمانی بهبود می یابد که مدیران تاکید زیادی بر ابعاد فرهنگی شرکت خود داشته باشند.در یک فرهنگ استراتژیک مدیران از توسعه بینش جانبداری می کنند ونه تنها باید میل به در میان گذاشتن بینش شخصی خود با پرسنل خود باشند بلکه باید این سوال را بپرسند که آیا از من تبعیت می کنند. رهبران استراتژیک سلطه شخصی خود را اعمال می کنند وپذیرای بازخورد وانتقاد هستند. در نهایت می توان گفت که تعهد ،ارتباط،توسعه ونوآوری نیروهای محرکه ارزشی رهبری استراتژیک به شمار می آیند.

مدیران اجرایی تلاش می کنند محیط امنی را بوجود آورند که در آن وضع موجود مورد پرسش یا سوال قرار گیرد ودر کنار آن نوآوری تشویق شود.

4- تعهد به یادگیری: چندین تئوری فرهنگ سازمانی توافق دارند که تعهد به یادگیری بدان معناست که یک سازمان دولتی به برتری شخصیر وتوسعه پرسنل ارج می نهد.(فرناندزورینی2006).با توجه به اینکه در هر سازمانی موثرترین نیرو افراد درون هستند لذا اولین سنگ بنای یادگیری سازمانی به بنیادیترین واحد سازمانی وابسته است یعنی فرد. برتری یا سلطه شخصی به معنای تعهد به رشد فردی ویادگیری با هدف گسترش تواناییهای شخصی برای آزمایش وبازبینی مشارکتی مسائل می باشد (مک گیل1992). ویژگیهای کارکنانی که می توانندبه آسانیسلطه شخصی را بپذیرند شامل صبر،انعطاف پذیری، اشتیاق، پشتکار،حس هدف ومالکیت می باشد زیرا این مفهوم نیازمند سطح خاصی از مهارت که به بهبود یا پیشرفت منجر می شود،می باشد. سازمانهای دولتی که به سلطه شخصی اهمیت قائلند و آن را پرورش می دهند طبیعتاً توسعه پرسنل را در اولویت کاری خود قرار می دهند. سازمانهای دولتی استراتژیک یک محیط کاری را فراهم می کنند که شرایط را برای افراد برای نیل به زندگی های غنی شده تسهیل می کند واز دانش اندوزی هم در حین شغل وهم خارج ازشغل حمایت می کند تعهد به فرصتهای توسعه همچنین به معنای سطحی از توانمندسازی کارکنان ومالکیت مسئولیتها می باشد.

3-2رهبری

مدرس مدیریت راهبردی استاد مدیریت راهبردی گرچه متون تخصصی اختلاف نظرهایی را راجع به نقش رهبری آشکار می سازند وتوانایی آن برای ایجاد،شکل دهی وجهت دهی مجدد فرهنگ مبهم است لذا هیچ کس نمی تواند منکرشود که رهبری در همه مطالعات فرهنگد سازمانی یک موضوع با اهمیتی است (رینی2009)استدلال می کند که جنبش های رهبری کاریزماتیک وتحول خواه (یعنی مدیرانی که خواهان این هستند که نظارت کلان بر زیردستان خود داشته باشند) نفوذ را از طریق معماری اجتماعی این سازمان دولتی اعمال می کنند. به عبارت دیگر این سبکهای رهبری با انواعی از مکانیزمهای ارتباط فرهنگی برای انتقال ارزشهای سازمانی در سطح ادارات که رفتارهای فردی را به آنها می آموزدکار می کنند.بعلاوه اهمیت رهبری در حین توسعه فرهنگی وسازمانی وتدابیر برنامه ریزی استرتژیک تکرارمی شود.مطالعات رهبری فرهنگی بیشتر به نقش ارزشهای شخصی در فرآیند اجتماعی رهبری تاکید می کند.

مطالعات رهبری تصدیق می کنند که سبک های رهبری موثر وجود دارد که اغلب به ارتباطات بین فرهنگ سازمانی موجود ووظایف اصلی سازمان دولتی وابسته هستند. نظریه پردازان رهبری معاصر توافق دارند که سازمانهای دولتی که محیط های استراتژیکتر وچابکتر را بوجود می اورند در واقع یک سبک رهبری تحول خواه وغیر ایستا را در سازمان خود درونی می سازد بر خلاف همتاهای سنتی که بر فرآیندها تاکید می کنند اما تئوری تحول خواه بر رهبری تاکید می کند وارزش رفتارهای نمادین را به رسمیت می شناسد. وقتی رهبران به اهداف دشوارمتعهد می شوند وبرای رسیدن به اهداف خودشان،را فدا می کنند آنگاه زیردستان میل به تبعیت از رهبررا در خود ایجاد می کنند(رینی2009) ویژگیهای غالب مربوط به سبک تحول خواه شامل1-الهام گیری از بینش روشن2-تمرکزبرافراد3-انضباط در عمل می باشد.

هدف مطالعه توسعه سازمانی آن است که مداخلات را اعمال کند وفرآیند ها را تغییر دهد تااز این طریق کارکرد سازمانها بهبود یابد(رینی2009) کریس آرجریس استدلال می کند که رویکردهای انسان گرا مربوط به توسعه سازمانی ومدیریت تحول در واقع سازمانهای خود انرژی زا،پویا واستراتژیک را ایجاد می کنند که نتایج بهتری را حاصل می کنند. مشاوران توسعه سازمانی معمولاً برای اهداف بهتر ارتباطات، حل مسئله، حل تعارض، تصمیم گیری وگشودگی با گروه کوچکی از عاملان تغییر کار می کنند(رینی2009). با تمرکز عمده بر تحول انسان گرا (یعنی رضایت پرسنل) اهداف توسعه سازمانی می تواند شامل تشخیص ورفع مسائل سازمانی از طریق آشنا کردن سازمانها با مداخلاتی که به اعضا، توانایی مدیریت واحدها را به طور موثرتر می دهد،شود. به عبارت دیگر این انضباط اداری فرآیند مداخله برای به حرکت درآوردن وتغییر مولفه های فرهنگ سازمانی استفاده می کند صاحب نظران چنمدین تئوری سازمانی ومدلها وروشهایی را شناسایی می کنند که برای تامین نیازهای خاص فردی می شوند. یک مدل توسعه سازمانی وسیعتر شامل1) اجرای یک تجزیه وتحلیل شکاف مربوط به مسائل شناسایی شده2) رایزنی با یک مشاور خارجی3) پذیرش بازخورد تشخیصی4)توسعه یک برنامه اقدام5)اجرای طرح اقدام6)ارزیابی مستمر داده ها وبازخورد برای تعدیل طرح یا برنامه. برخی از روشهای مداخله مربوط به این فرآیند شامل،تعدیل روش استخدام و گزینش پرسنل، برنامه های آموزشی، نظرسنجی ها در سطح سازمان، مدیریت بر مبنای اهداف، و روشهای تیم سازی وتجزیه وتحلیل وشفاف کردن مسئولیتها می باشد.

4-2ویژگیهای توسعه موثر سازمانی

گرچه مدلهای فرآیند متنوع وطیف وسیعی ازروشهای مداخله وجود دارند که براساس مسائل فردی شده واهداف مورد نظر طرحهای ابتکاری توسعه ای سازمانی خاص تغییر می کنند اما اکثر نویسندگان قبول دارند که ویژگیهای مربوط به توسعه موثر سازمانی وحرکت به سوی یک سازمان استراتژیک محور وجود دارد. . این شرایط اصلی برای موفقیت به طور خلاصه در این بخش توصیف خواهند شد و شامل ( بدون 


...


وقتی که به طور جمعی می نگریم ، به کارگیری راهبردهای پیشنهادی رعب آور است ؛ اما هدف جدول یک آن است که چندین گزینه به یک مدیر نشان می دهددرنهایت ، این وظیفه مدیر است که به طور فعالی ارزیابی فرهنگ اولیه را انجام دهد تا تشخیص دهد که کدام مشخصه های فرهنگ به توجه بیشتری نیاز دارند و کدام استراتژیهایی را می توان به مناسب ترین شکل ممکن در سازمانشان برای شروع یک تحول به سوی توپولوژی یک فرهنگ استراتژیک اعمال کرد. زمانی که بافت فرهنگ سازمان درک شد و راهبردهای تغییری ارزیابی شدند ، حال مدیر باید با آغازکاری نیرومند به سمت به حرکت درآوردن آن چرخ لنگر عظیم پیش رود . به طورکلی ، برخی محققان مراحل رایج برای اجرای تغییر فرهنگ با به کارگیری راهبردهای مطرح شده در جدول 1 که شامل موارد زیر است را شناسایی می کنند : 

1-راجع به فرهنگ موجود به اجماع برسیم

2-فهمی از فرهنگ مطلوب را در خود ایجادکنید

3-تعیین کنید که تغییرات چه معنایی خواهند داشت

4-استراتژیهای ارتباطی که از مکانیزم های ارتباط فرهنگی استفاده می کنند را شناسایی کنید

5-دستورات اقدام استراتژیک را شناسایی کنید

6-میوه های رسیده خود را شناسایی کنید(یعنی چه چیزی را می توان سریعاً تغییر داد.

7-پیروزیهای کوچک را جشن بگیرید

8-به طور مشارکتی معیارهای نتیجه وسنگ بناها برای اطمینان از مسئولیت پذیری راتعیین کنید.

مرحله نهایی در مدیریت یک تغییر فرهنگ اولیه شامل محاسبه یا ارزیابی دوباره می باشد. یک مولفه مهم برای تغییرات موفقیت آمیز در رفتارهای سازمانی این است که اطمینان حاصل شود که برای دریافت بازخورد در میان همه سطوح سازمان از مکانیزمهای کافی استفاده شده است. . پاسخ به پرسش های زیر برای تعیین معیارهای تغییر فرهنگ پیشنهاد می شود :

•    شاخص های اصلی برای پیشرفت چیست ؟ 

•    موفقیت به چه شکل است ؟ 

•    پرسنل چگونه و برای چه مواردی مسئول و جوابگو خواهند بود ؟ 

•    در چه مدت و تاریخی ما تغییر قابل توجهی را ثبت خواهیم کرد ؟ 

•    چه موقع می خواهیم که تغییر کلی رخ دهد ؟ 

درنهایت ، مرحله ارزیابی با حلقه اجرایی اولیه بسته می شود و ارزیابی دوباره یک فرهنگ سازمان را نسبت به نتایج اصلی را می طلبد . درحالیکه مفاهیم مدیریت پروژه و اندازه گیری را می توان استفاده کرد ، تغییر فرهنگ به خوبی در ابزارهای سنتی متناسب نمی شود . ارزیابی دوباره به تعیین نقاط مقاومت ، نمایش پیشرفت و تقویت هنجارهای نمایندگی اتخاذشده ی جدید و مطلوب کمک خواهد کرد .


4 .  جمع بندی ملاحظات پیاده سازی

این بخش موانع رایج برای تغییر را شناسایی کرد ، انتخاب های روند تغییر را مورد بررسی قرار داد و اهمیت حرکت سازی را برای حفظ نگه داشتن وبقای تغییر فرهنگ مداوم و عمیق مورد بحث قرار داد . مدیران باید مایل به پذیرش این مطلب باشند که تغییر فرهنگ به اصلاحاتی در ساختار سازمانی ، نشانه ها ، تصاویر ، سیستم ها ، کارمندان ، راهبردها ، سبک های رهبری ، و مهارت های مدیریتی می باشد -  راهبردهایی که قادر به ارسال سیگنال هایی به اعضای سازمانی هستند با این مضمون که الگوهای قدیمی رفتاری آنها دیگر موثر نیست - به توانایی برای ایجاد و مدیریت ماهیت گردشی تغییر فرهنگ یک پیش نیاز رهبری است که به تلاش سنجیده ، منظم و اختصاصی نیاز دارد . علاوه براین ، رهبران باید محیط سازمانی موجود را ارزیابی کنند تا نه تنها زمینه هایی که همراستا با 6 مشخصه ی موردنظر چارچوب فرهنگ راهبردی همراستا نیستندشناسایی کنند ، بلکه افراد در کجای سازمان هستند . بخش 5  فرصت های تحقیقی آینده را مورد بحث قرار خواهد داد و توصیه های نهایی را فراهم می کند . 


5 .  نتیجه گیری 

به طورکلی ، فرهنگ سازمانی یک جزء ضروری نمایندگی برای ایجاد و تداوم روشی جدید از انجام تجارت است . برخی افراد فرهنگ را مانند چسبی درنظر می گیرند که نمایندگی ها را متصل به هم نگه می دارد درحالیکه دیگران آن را با یک قطب نمای نشان دهنده جهت ها مقایسه می کنند . فرهنگ که دربخش 1 به عنوان بینش ، ارزش ها ، و فرضیات مشترک تعریف شد که رفتار سازمانی و تصمیم گیری را هدایت می کند ، از صفات نامحسوسی صحبت می راند که می تواند به طورفعالی برای تقویت اجرای ماموریت و نیز تحلیل تلاش های پیشرفت مدیران اجرایی ارشد کار کند . این مقاله با شناسایی مشخصه های فرهنگی مربوط به سازمانهای استراتژیک از متون تخصصی شیوه ای را چارچوب بندی می کند که در آن مدیران دولتی با ارائه یک چارچوب موثر برای ایجاد هویتهای چابک بر مبنای تفکر استراتژیک فرهنگی سازمانی را درک می کنند.

بخش 1 آشکار کرد که به کارگیری ابزارهای مدیریت ( یعنی برنامه ریزی راهبردی) بدون درک محرک های فرهنگی رفتارهای نمایندگی تنها به تغییرات موقتی منجر خواهد شد ، و توضیح می دهد که چرا تلاش های برنامه ریزی قبلی استان کشش اندکی را درهدایت تصمیم گیری نمایندگی طولانی مدت داشته است . علاوه براین ، این بخش عواقب مشخصه های فرهنگی ناکارآمد را نشان می دهد که الگوهای فردی افراد را مجزا کرده ، الگوهای تفکر ساکن را حمایت کرده ، و در ایجاد حلقه های بازخورد دوگانه موفق نیستند . درنتیجه ، بخش 2  مقالاتی را در 4 حوزه مدیریت سازمانی بررسی می کند تا مشخصه های مرتبط با نمایندگی های زیرک و راهبردی را نمایش دهد و سپس تشابهات را درمیان ترتیب و رشته ها مشخص کند . 

مدرس مدیریت راهبردی استاد مدیریت راهبردی بخش 2  مقالات موجود را تحلیل کرده و مبنای کاری را برای ساخت یک نوع فرهنگ راهبردی ارائه می کند که هم تحقیق ارزش مدار و هم تحقیق روند مدار را ترکیب می کند . 6 مشخصه ی گنجانده شده در چارچوب فرهنگ راهبردی که منعکس کننده یک سازمان یادگیری و ترکیب کننده عناصر هدایت کننده تغییری مفاهیم هستند شامل ، رهبری ، محرکه ماموریت ، تفکر سیستم ها ، حلقه بازخورد ، توسعه پرسنل ، و قهرمانان تغییر می باشند . توسعه فعال نوع فرهنگ راهبردی به مدیران کمک می کند تا روشی را که افراد ، گروه ها و بخش ها طبق آن تصمیم گیری می کنند را دوباره شکل دهد . بخش نهایی مفاهیم حرکت سازی را بررسی کرده و یک الگوی اجرایی گردشی را توصیه کرده و موانع در برابر تغییر فرهنگ سازمانی را شناسایی کرده است . 

علاوه براین ماهیت مبهم موضوع بحث درباره چارچوب فرهنگ درست و غلط را دشوار نموده است . درحالیکه چارچوب فرهنگ راهبردی توسط با بررسی جامع تحقیق موجود ایجاد شد تا تشابهات مرتبط با سازمان های راهبردی را کنکاش کند ، این چارچوب به طور تجربی ازطریق مجموعه ای از ابزارهای ارزیابی استاندارد شده دارای اعتبار و تصدیق نشده است . درنتیجه ، محققان و کارورزان می توانستند به مدارک داستان گونه و متناقضی  اشاره کنند که مجموعه ی جداگانه ای از عوامل توانا به ایجاد نمایندگی های راهبردی و زیرک را مورد حمایت و پشتیبانی قرار می دهد . 

به این دلیل که مقاله یک چارچوب مبنی بر اصول تئوری را ارائه کرده است ، فرصت های بسیاری برای تحقیق آینده وجود دارد . ابتدا یک فرتحلیل تجربی اطلاعات کمی مرتبط با تاثیرات هر مشخصه را بر عمکلرد با ثابت نگه داشتن همه عوامل دیگر فراهم خواهد کرد . فراتحلیل ها یک روش تحقیقی آمارها هستند که به مطالعه تحقیق موجود اطلاق می شود . فراتحلیل با استفاده از تحلیل های آماری یک مجموعه بزرگی از نتایج در مطالعات فردی ، می توانند یافته ها را با هم ترکیب کرده و ابعاد تاثیر متغیرهای مستقل را بر متغیر وابسته اندازه گیری کند . این روش به طور تجربی اعتبار و صحت هر متغیر شرکت یافته در چارچوب فرهنگ راهبردی را تعیین خواهد کرد . 

دومین تحقیق احتمالی شامل تحقیق مطالعه موردی است . روش مطالعه موردی یک ابزار رایج در تحقیق علم اجتماعی است و از میل به درک پدیده اجتماعی پیچیده دریک واحدفردی است . گزینه های انتخابی در این روش تحقیق شامل انتخاب یک جایگاه مطالعه موردی است ( یعنی یک استان متوجه اجرای چارچوب فرهنگ راهبردی است ) . هنگامی که این جایگاه انتخاب شد اندازه گیری های نتیجه تعریف می شود و ارزیابی پیش از اجرا انجام می شود . یک روند ساختاریافته برای عناصر اجرایی یک نوع فرهنگ انتخاب می شود و سپس ارزیابی دوباره عادی در طول دوره زمانی برای اندازه گیری 1) وجود مشخصه های فرهنگ راهبردی و 2) تاثیرات آنها بر اندازه گیری های نتایج انجام می شود . درنهایت ، یک مطالعه موردی می تواند در نمایندگی های مشابه متعددی انجام شود . این نوع تحقیق می تواند سازمان هایی که برمیگزینند تا به طور پیش گستری مشخصه های فرهنگ راهبردی را ایجاد کنند را با سازمان هایی مقایسه کند که به طور عمدی چارچوب فرهنگ راهبردی را اجرا نمی کنند . درنهایت ، تحقیق مقایسه ای باید نشان دهد که سازمان هایی که چارچوب فرهنگ راهبردی را اجرا می کنند ( ایجاد شده از طریق یک معیار نتیجه ی از پیش تعیین شده ) بر سازمان های مشابهی که نوع فرهنگ راهبردی را نمایش نمی دهند ، عملکرد بهتری دارند . 

هدف این مطالعه که به عنوان مثالی از شکل دهی دوباره فرهنگ از طریق یک روش روند مدار است ، برنامه ریزی راهبردی برای نتایج طولانی مدت مطلوب است . درگذشته ،طرح های راهبردی حوزه قضایی قادر نبودند که بر عملکردهای تجاری طولانی مدت تاثیر داشته باشند . با نگاهی به نتایج برنامه ریزی تغییری ، رهبری یک روند سنجیده تری را اجرا می کند که پرسنل را به شکل افقی و عمودی درگیر می کند . درابتدا ، بررسی هایی مرتبط با ارزش های نمایندگی به همه پرسنل توزیع می شود که در آن جا هر عضو از نمایندگی دارای فرصتی برای نشان دادن چیزی بود که برای آنها دارای اهمیت  است . مراحل بعدی شامل ترکیب داده های ورودی بررسی برای ایجاد اهداف راهبردی بود . هر هدف راهبردی به یک مبارزه تخصیص یافت تا سپس برنامه تکنیکی عملکرد مدار برای انجام هدف تخصیص یافته ساخته شود و درنتیجه لازم بود تا مبارزات تقاضای بازخورد بیشتری از کارمندان را از طریق گروه های تمرکز متنوع داشته باشند . درحالیکه این روند خود گنجانده نشده است ، مدیران روش جدید انجام تجارت را به دیگران اعلام می دارند . 



References

Christensen, C. (2006). What is an Organization’s Culture? Boston: Harvard Business School Publishing. Retrieved from www.hbr.org on 2/1/2013

Collins, J. (2001). Good to Great: Why Some Companies Make the Leap and Other Don’t. New York: Harper Collins.

Drucker, P. (2004). What Makes an Executive Effective? Harvard Business School Publishing Corporation. Retrieved from www.hbr.org on 1/26/2012. 

Fernandez, S. & Rainey, H. (2006). Managing Successful Organizations in the Public Sector. Public Administration Review, March/April 2006. 

Frost, P., et al., (1991). Reframing Organizational Culture. California: SAGE Publications, Inc. 

Glass, G. (1976). Primary, Secondary, and Meta-Analysis Research. American Educational Research Association, Nov. 1975, pp. 3-8. 

Goleman, D. (2010). What Makes a Leader? Harvard Business School Publishing Corporation. Retrieved from www.hbr.org on 12/15/2011.

Kaplan, R. & Norton, D. (2000). Double-Loop Management: Making Strategy a Continuous Process. Harvard Business School Publishing, 2 (4). Retreived from www.hbr.org on 12/18/2011.

Kotter, J. (2001). What Leaders Really Do. Harvard Business Review. Retrieved from www.hbr.org on 12/15/2011 

Lumpkin, G. & Dess, G. (1995). Simplicity as a Strategy-Making Process: The Effects of Organizational Development and Environment on Performance. The Academy of Management Journal. Retrieved from www.jstor.org on 11/22/2011.

McGill, M., et al. (1992). Management Practices in Learning Organizations. Organizational Dynamics, 21 (2), 5-17. Retrieved from www.sciencedirect.con on 2/22/2012.

Poister, T. & Strieb, G. (1994). Municipal Management Tools from 1976 to 1993: An Overview and Update. Public Productivity and Management Review ,18 (2), 115-125. Retrieved from http://www.jstor.org/stable/3380641 on 10/13/2011. 

Rainey, H. (2009). Understanding and Managing Public Organizations. San Francisco: John Wiley & Sons, Inc

Fernandez, S. & Rainey, H. (2006). Managing Successful Organizations in the Public Sector. Public Administration Review.

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس کسب و کار استاد کسب و کار استاد MBA

استاد مدیریت سخنران مدیریت | دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۵۴ ب.ظ | ۰ نظر

هفت نکته کوتاه برای کسب و کار های کوچک

مدرس کسب و کار استاد کسب و کار استاد MBA

مدرس کسب و کار


در این نوشته کوتاه، هفت نکته بازاریابی کم خرج ولی بسیار موثر برای کمک به کسب و کارهای کوچک جهت یافتن مشتریان و افزایش فروش محصولات و خدمات به آنان گردآوری شده است.

1. مانند شرکت های بزرگ تبلیغات نکنید:

هدف شرکت ها و سازمانهای بزرگ از انجام تبلیغات، اشاعه نام تجاری، و ایجاد شناخت، برای آینده است. اما کسب و کارهای کوچک، توان مالی انجام تبلیغات وسیع را ندارند.

در عوض، تبلیغاتتان را طوری طراحی کنید که فروش در زمان حال اثر بگذارد. یک روش برای اینکار، آنست که همواره در تبلیغات خود، پیشنهادهای تجاری به نفع مشتریانتان ارائه کنید. این یک راه مناسب برای جلب نظر مشتریان بالقوه است.

2. نسخه ارزانتری ارائه کنید:

برخی از افرادی که می توانند مشتری شما شوند، ممکن است نخواهند به اندازه ای که شما برای ارائه خدمات و یا فروش محصولاتتان در نظر دارید، مبلغی به شما پرداخت کنند. افرادی هم هستند که بیشتر از اینکه کیفیت برتر برایشان مهم باشد، قیمت کمتر، برایشان اهمیت دارد. برای اینکه این تعداد از مشتریان را از دست ندهید، می توانید نسخه ای کوچکتر و محدودتر از خدمات و یا محصولاتتان را با قیمت کمتری ارائه نمایید.

3. نسخه ای برتر ارائه کنید:

قانون بالا برای همه مشتریان صدق نمی کند. همه ی مشتریان دنبال قیمت های کمتر نیستند. بسیاری حاضرند قیمت بیشتری بپردازند تا محصول و یا خدمت برتری نسبت به دیگران از شما خریداری کنند. شما با ارائه نسخه ای برتر از خدمات و یا محصولات خود می توانید توجه این مشتریان را به خود جلب نمایید و در نتیجه، میزان متوسط درآمد خود را افزایش دهید. یک روش دیگر هم این است که تعدادی از محصولات و خدمات متفاوت خود را به هم ترکیب نمایید و به عنوان یک محصول ویژه با قیمت بالاتری ارائه نمایید.

 4. به دنبال راه های غیرمتعارف در بازاریابی و تبلیغات باشید:

در جستجوی روش هایی برای تبلیغات و بازاریابی باشید که رقبای شما ممکن است از قلم انداخته باشند و یا دست کم گرفته باشند. با کمی خوشفکری، همواره نکات و راه هایی ممکن است بیابید که بدور از ایجاد رقابت، درآمدتان را افزایش دهید. برای مثال تبلیغات تان را بر روی کارتهای تبریک و کارت پستال چاپ کنید و در موقعیت های مختلف؛ برای مشتریان هدف خود، ارسال نمایید. همین ایده ساده می تواند توجه و ترافیک زیادی را به سمت وب سایت شما که در آن محصولات و خدماتتان معرفی شده اند، ایجاد نماید.

5. تبلیغاتتان را محدود کنید:

سایز تبلیغاتتان را کوچک کنید طوری که بتوانید تبلیغات بیشتری انجام دهید. تجربه نشان داده است که برخی از تبلیغات کوچک، بازده بیشتری به نسبت تبلیغات بزرگتر، داشته اند.

6. با کسب و کارهای همکار، تبلیغات اشتراکی کنید:

با کسب و کارهای کوچک دیگرکه رقیبتان نیستند همکاری نمایید و پیشنهاد دهید که تبلیغات برای محصولات و خدماتتان، را با هم انجام دهید و هزینه ها را تقسیم نمایید. یا اینکه شما محصولات آنان را در کنار محصولات خود معرفی نمایید و آنان نیز این کار را برای محصولات و خدمات شما انجام دهند. تجربه نشان داده است که این روش، با هزینه ای کم، فروش زیادی را برای شرکت ها و کسب و کارهای همکار ایجاد کرده است.

7. از مشتریانتان استفاده نمایید:

از انجاییکه مشتریانتان در صورتیکه از محصول یا خدمات شما راضی باشند، به شما و کیفیت کار شما اعتماد دارند، بهتر است برای جلب مشتریان بیشتری، به آنها تکیه کنید تا غریبه ها. برای ترغیب مشتریان فعلی تان به افرادی که به صورت خواسته یا ناخواسته برای شما تبلیغات کنند، می توانید امکانات و روش های کاری ویژه ای برای آنان ایجاد نمایید. مانند تخفیف های ویژه ادامه کار با آنان. روش دیگر می تواند این باشد که محصولات و یا خدمات جدیدتان را پیش از اینکه اعلان عمومی نمایید، به آنان معرفی نمایید.

 

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

هر کدام از نکات ارائه شده در بالا می تواند یک روش ساده و ارزان برای هر کسب و کار کوچک برای جذب مشتریان بیشتر و افزایش درآمد در زمان کوتاهی باشد.

شما چه فکرمی کنید؟ اگر شما هم نظری دارید، در زیر، در بخش نظرات، با ما به اشتراک بگذارید.




  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی

استاد مدیریت سخنران مدیریت | يكشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۳۹ ب.ظ | ۰ نظر

کارآفرینی چیست؟

مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی 

مدرس کارآفرینی

به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی  در مورد تعریف کارآفرینی دیدگاه های مختلفی وجود دارد و درک کامل مفهوم و موضوع \" کارآفرینی \" نیازمند اطلاع از دیدگاه های بین رشته ای می باشد. کارآفرینی برحسب ماهیت خود و توجه محققان رشته های مختلف از نظر روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، صنعت و حتی تاریخی تعریف شده است.

به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی " Entrepreneurs " به معنای "متعهد شدن " نشات گرفته است کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادی از قرن 16 میلادی تا کنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های اقتصادی خویش تشریح نموده اند. 

به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینیکارآفرینی از مباحثی است که در تمامی ابعاد توسعه اقتصادی و اجتماعی از حدود 20 سال به این طرف عملاً در دنیای تجارت و کسب و کار مطرح شده است، از جمله تعاریف کارآفرینی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:


تعریف دکتر احمد پور داریانی از کارافرینی


به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی" سرمایه هرگز ایده را به حرکت در نمی آورد بلکه این ایده است که محرک سرمایه است و موفقیت در کسب و کار ، با ایده ی نوآورانه و خلاق که به همراه سرمایه منجر به ارائه ی محصول جدید در بازار می شود رقم می خورد که این را اصطلاحا کارآفرینی می گوییم".

به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی برای شناخت فرد کارآفرین باید ابتدا بدانیم که او چه کارهایی می کند و سپس دریابیم کدام خصوصیات و ویژگی های شخصیتی او را از دیگران متمایز می کند.کارآفرین فردی است دارای ایده و فکر جدید که از طریق فرآیند ایجاد کسب و کار ( کسب و کار خانگی ، کسب و کار مجازی، کسب و کار در مغازه یا شرکت یا سازمان ) توام با بسیج منابع و مخاطره مالی و اجتماعی ، محصول یا خدمت جدیدی را به بازار عرضه می کند.


تعریف ژوزف شومپیتر از کارافرینی


به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی ژوزف شومپیتر( 1934) فرآیند کارآفرینی را " تخریب خلاق " می نامد. به عبارت دیگر ویژگی تعیین کننده در کارآفرینی همانا انجام کارهای جدید و یا ابداع روشهای نوین در امور جاری است. روش نوین همان "تخریب خلاق " می باشد. از نظر وی نوآوری در هر یک از زمینه های ذیل کار آفرینی محسوب می شود. 

1- ارائه کالای جدید

2- ارائه روش جدید در فرآیند تولید 

3- گشایش بازاری جدید 

4- یافتن منابع جدید 

5- ایجاد هر گونه تشکیلات جدید در صنعت 

به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی کارآفرینی کیفیتی است که افراد را قادر می سازد یک فعالیت جدید را شروع کنند یا با قدرت و به طور ناباورانه فعالیت موجود را توسعه دهند. 

به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی کارآفرینی موتور تحول و توسعه اقتصاد، فرهنگ و جامعه است. رشد و فراگیری این پدیده می تواند به تحول و دگرگونی اساسی در اقتصاد ملی منجر شود. کارافرینی فرآیندی است که طی ان فرد کارآفرین با ارائه ایده و فکر جدید ایجاد کسب و کار با قبول مخاطره و تحمل ریسک، محصول و خدمت جدید را ارائه میکند. 

به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی اگرچه تعاریف گوناگونی از کارآفرینی ارائه شده است، لیکن بیشتر نویسندگان و صاحب نظران در مجموع کارآفرینی را " فرآیند شناسایی فرصتهای اقتصادی، ایجاد کسب و کار و شرکتهای جدید، نوآور و رشد یابنده برای بهره برداری از فرصتهای شناسایی شده می دانند که در نتیجه آن کالا ها و خدمات جدیدی عرضه می ‌شود.


تعاریف دیگر کارآفرینی


به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی  ریچارد کانتیلون (1730) اولین کسی بود که این واژه را در علم اقتصاد ابداع نمود و آن را اینگونه تعریف نمود : کارآفرین فردی است که ابزار تولید را به منظور ترکیب به صورت محصولاتی قابل عرضه به بازار خریداری می کند. کارآفرین در هنگام خرید از قیمت نهایی محصولات اطلاع ندارد. 


جان باپتیست سی (1803) کار آفرین را فردی میداند که مسئولیت تولید و توزیع فعالیت اقتصادی خود را بر عهده دارد.


فرانک نایت (1921) کار آفرینان را کسانی میشناسد که در شرایط عدم قطعیت به اتخاذ تصمیم می پردازند و پیامدهای کامل آن تصمیمات را نیز شخصاً می پذ یرند.


طبق نظر کاسون (1982) کار آفرین فردی است که تخصص وی "تصمیم گیری عقلایی و منطقی در مورد ایجاد هماهنگی در منابع کمیاب " میباشد. وی " داشتن توان داوری و قضاوت " را عنصری مشترک در تمامی کار آفرینان تشخیص داده است . 


به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی از دیدگاه کارلند (1984) کار آفرین فردی است که شرکتی را به منظور سود و رشد تاسیس مینماید و آنرا مدیریت کرده و از آن برای پیشبرد اهداف شخصی استفاده میکند.

به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینیهمچنین به تعاریف زیر نیز می توان اشاره کرد: کارآفرین کسی است که توانایی آن را دارد تا فرصتهای کسب و کار را ببیند و آنها را ارزیابی کند، منابع لازم را جمع آوری و از آنها بهره برداری نماید، و سپس عملیات مناسبی را برای رسیدن به موفقیت پی ریزی نماید.

کارآفرینان کسانی هستند که با ایجاد محصولات وخدمات نوین مورد نیاز مردم، درآمد خوبی کسب می کنند. معمولاً گمان می رود که کارآفرینان در راه اندازی شرکتها تبهر دارند در هر حال، آنها، از هیچ، کسب و کارجدید خلق می کنند. آنها به رغم مخاطرات بسیار، پیشگام کارهای جدید می شوند.


تفاوت کارآفرین با خلاق، نوآور،مخترع،سرمایه گذار و مدیر :


به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی با توجه به تعاریف فوق ، در خیلی از موارد، به خاطر نزدیکی و وجود تشابهات بین واژه های کارآفرین ، نوآور، مخترع، سرمایه گذار، و مدیر ، آنها را به جای یکدیگر به کار می برند. در این قسمت به تفاوت های آنان اشاره می شود.


خلاق :


به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی خلاقیت یک پدیده ذهنی است و فرد خلاق کسی است که فکر و ایده‌ی جدیدی دارد و به دنبال روش جدیدی برای هر موضوع است. به عنوان مثال هر کدام از افراد عادی در مواجه شدن با شیشه کثیف خودرو ، به این فکر می افتد که شیشه را تمیز کند. ولی فرد خلاق احتمالا به این فکر می افتد که چگونه می توان شیشه ای تولید کرد که کثیف نشود. در اینجا فرد خلاق به دنبال راه تازه برای یک مشکل است.


مخترع :


به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی خلاقیت و اختراع به هم نزدیک اند.گفته شده که فرد خلاق ، به دنبال راه و روش تازه برای حل مشکل است. اما او هنوز راه و روش را پیدا نکرده است.ایجاد کننده راه و روش تازه ، همان مخترع است. پس مخترع کسی است که روش یا محصولی را برای اولین بار تولید می کند.در مثال فوق، کسی که شیشه ای تولید کند که کثیف نشود و نیاز به شستن نداشته باشد، مخترع است.


نوآور :


به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی کسی است که قابلیت استفاده و مقرون به صرفه بودن محصول اختراع شده را بررسی و در صورت امکان، آن را تجاری می کند. در مثال بالا ، پس از اختراع شیشه توسط مخترع، فرد نوآور بررسی می کند که شیشه تولیدی در مقایسه با شیشه های قبلی، چقدر مقرون به صرفه و اقتصادی است.


سرمایه گذار :


به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی سرمایه گذار کسی است که سرمایه ( مالی ) را در اختیار افراد (در اینجا منظور کارآفرینان است) می گذارد و در برابر آن در سود به دست آمده نیز شریک می شود. در مثال فوق ، کارآفرین برای تجاری کردن محصول تازه اختراع شده (شیشه) احتمالا به سرمایه زیادی نیاز دارد.به همین دلیل با سرمایه گذاری صحبت می کند تا از سرمایه او برای انتقال محصول به بازار استفاده کند. سرمایه گذار نیز قبول می کند و سرمایه خود را در اختیار کارآفرین قرار می دهد و در پی آن، در سودی که او از این راه به دست می آورد شریک می شود.


مدیر :


به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی مدیران ، واحد کسب و کار را اداره می کنند و کارآفرینان با نگاه فرصت گرایانه، واحد کسب و کار را راه اندازی می کنند. از آنجا که هر کارآفرینی مسئولیت تمام کارهای مربوط به کسب و کار را بر عهده دارد، به طور کلی می توان گفت هر کارآفرینی مدیر است اما هر مدیری کارآفرین نیست. به تفاوت این دو در جدول اشاره شده است.

کارآفرینان مدیران

در آینده زندگی می کنند.

علاقه به تغییر دارند.

فرصت گرا محسوب می شوند.

یک خانه می سازند و بلافاصله برای خانه بعدی برنامه می ریزند. در گذشته زندگی می کنند.

علاقه به ثبات دارند.

تهدید گرا محسوب می شوند.

یک خانه می سازند و می خواهند تا ابد در آن زندگی کنند.


   

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


کارآفرین :


به گزارش مدرس کارآفرینی استاد کارآفرینی تدریس کارآفرینی همان گونه که در تعاریف بالا نیز اشاره شد، کارآفرین کسب و کاری را برای خود راه می اندازد. او در راه اندازی و ادامه کسب و کار خود، معمولا کارهای زیر را انجام میدهد:

• سرمایه اش را با ریسک مواجه می کند.

• امور مربوط به خودش را شخصا سازماندهی می کند.

• تصمیم گیرنده‌ی کارش، خودش است.

• مجبور است برای ادامه فعالیت ، مشتریان را خودش پیدا کند.

• هم زمان به فعالیت های متفاوتی می پردازد.


  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مقاله استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش مقالات

استاد مدیریت سخنران مدیریت | شنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۱۷ ق.ظ | ۰ نظر

10 استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش


مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش آموزش

مقاله فروش مقالات فروش


به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش آموزش نویسنده: Gregory Ciotti مترجم: مریم رضایی منبع: Help Scout اگر می‌خواهید در یک فضای بازار رقابتی موفق باشید، استفاده از استراتژی‌های قیمت‌گذاری هوشمند هنگام فروش کالاهایتان- چه محصول باشد، چه خدمات یا اشتراک‌پذیری– ضروری است. بدترین کاری که می‌توانید انجام دهید این است که قیمت‌گذاری را غیراصولی و حساب‌نشده انجام دهید. با این حال، این اشتباهی است که بسیاری از کارآفرینان مرتکب می‌شوند.

در اینجا، برخی مطالعات جالب در مورد اقتصاد رفتاری را مرور می‌کنیم. این مطالعات تصویر واضحی از نحوه قیمت‌گذاری درست و بدون حدس و گمان ارائه می‌کنند.

1) شباهت می‌تواند دردسرآفرین شود 

به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش معمولا این انتظار وجود دارد که قیمت‌گذاری یکسان برای چند محصول شبیه به هم کار ایده‌آلی است. اما تحقیقات جدید سایت Yale نشان داده اگر دو کالای مشابه به‌طور یکسان قیمت‌گذاری شوند، نسبت به شرایطی که قیمت آنها حتی اندکی با هم فرق داشته باشد، احتمال اینکه مصرف‌کننده یکی از آنها را بخرد، کمتر است.

محققان در یک آزمایش از افراد خواستند بین دو بسته آدامس مختلف که هر دو 63 سنت قیمت‌گذاری شده بودند، یکی را انتخاب کنند. نتایج نشان داد که تنها 46 درصد آنها اقدام به خرید کردند. این در حالی است که وقتی همان بسته‌ها یکی 62 سنت و دیگری 64 سنت قیمت‌گذاری شدند، بیش از

77 درصد مصرف‌کنندگان یکی از آنها را خریدند. 

بنابراین، وقتی کالاهایی دارید که کاملا شبیه یکدیگرند، اما ویژگی‌های جزئی آنها با هم فرق دارد، (مثلا بلوز یقه اسکی و بلوز یقه هفت)، نباید قیمت‌های یکسانی برای آنها در نظر بگیرید. البته منظور این نیست که برای هر رنگ بلوزهای یقه هفت قیمت متفاوتی تعیین کنید، بلکه باید روانشناسی شرایط موجود را تشخیص دهید. وقتی کالاهای مشابه قیمت یکسانی دارند، مصرف‌کننده ترجیح می‌دهد تصمیم‌گیری خود را به تاخیر اندازد. 

2) استفاده از تکیه‌گاه قیمتی

بهترین راه برای فروش یک ساعت 2 هزار دلاری چیست؟

به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش اینکه آن را کنار یک ساعت 10 هزار دلاری بگذاریم. چرا؟ یک گرایش شناختی متداول به نام «تکیه‌گاه» در اینجا اثرگذار است. این گرایش به تمایل بیش از حد انسان به اتکا بر اولین اطلاعات ارائه شده در هنگام تصمیم‌گیری اشاره دارد. به همین دلیل است که یک ساعت 2 هزار دلاری در کنار یک ساعت گران‌قیمت، مثل خرید یک جنس با تخفیف به نظر می‌رسد و در کنار یک ساعت تیمکس 49 دلاری یک خرید لوکس.

این تاکتیک معمولا در رستوران‌ها استفاده می‌شود و غذاهای گران قیمت در حاشیه منو قرار می‌گیرد تا غذاهای دیگر هنگام مقایسه ارزان‌تر به نظر برسند. 

3) رازهای قانون وبر (Weber)


  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی

 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس ویزیتوری سخنران تدریس ویزیتوری استاد تدریس ویزیتوری تدریس ویزیتوری معلم ویزیتوری

  آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری 

آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری آموزش فروشندگی و ویزیتوری

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


طبق اصل معروفی به نام «قانون وبر»، تنها تفاوت برجسته بین دو محرک، مستقیما با اندازه آنها متناسب است.

به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش به عبارت دیگر، تغییر در یک چیز تحت تاثیر اندازه‌ای است که قبلا داشته است. قانون وبر، اغلب در بازاریابی و به خصوص برای افزایش قیمت کالاها و خدمات به‌کار گرفته می‌شود. وقتی قرار است قیمت کالایی افزایش یابد، عدد جادویی مورد نظر معمولا حدود 10 درصد است، چون اختلاف آن با قیمت قبل چندان به چشم مصرف‌کننده نمی‌آید (یا از سوی او پذیرفته می‌شود) و در نتیجه شکایت او را برنمی‌انگیزد. 

باید اشاره کنیم که بسیاری از متغیرها بر قیمت‌گذاری اثرگذارند. این متغیرها عبارتند از: عوامل بنیادی مثل عرضه و تقاضا و نیز عوامل ثانویه مثل اختیار، شهرت و قابلیت کسب‌وکار شما برای القای وفاداری برند. 

4) کاهش نقاط درد در فرآیند فروش

کارشناسان اقتصاد عصبی می‌گویند، مغز انسان تا زمانی که با درد یا آسیبی مواجه نشده، پیام‌ها را به خوبی منتقل می‌کند. قبلا نشان داده شده که این موضوع چگونه بر نوع خریدارانی که کسب‌وکارها آنها را جذب می‌کنند، اثرگذار است. 

تحقیق اخیر دانشگاه کارنگی ملون، روش‌های اندکی را نشان داده که کسب‌وکارها از طریق آن می‌توانند نقاط درد را در فرآیند خرید کاهش دهند و به نوبه خود، شادی بعد از خرید را افزایش دهند و حفظ کنند. 

برخی از این روش‌ها عبارتند از:



به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش • تغییر چارچوب ارزش محصول. ارزیابی یک اشتراک ماهانه به قیمت 84 دلار آسان‌تر از ارزیابی اشتراک سالانه به قیمت هزار دلار است، حتی اگر میانگین قیمتی هر دو اشتراک تقریبا یکی باشد. 

• اقلامی که طرفداران بیشتری دارند یکجا دسته‌بندی کنید. جورج لوونشتین، کارشناس اقتصاد عصبی، به نوع LX خودروها به عنوان نمونه خوبی از این دسته‌بندی‌های موفق اشاره می‌کند. 

• به مسائل کوچک اهمیت بدهید. تحقیق دیگری از دانشگاه کارنگی ملون حاکی از این است که وقتی پیام یک موسسه کرایه دی‌وی‌دی از «حق اشتراک 5 دلار» به «حق اشتراک فقط 5 دلار» تغییر یافت، سرعت و حجم مراجعه مصرف‌کنندگان 20 درصد افزایش یافت. این نشان می‌دهد برخی جزئیات کلیدی تا چه اندازه می‌تواند تاثیرگذار باشد. 

• یا کاربردپذیری یا شادی را در نظر بگیرید. برای مشتریانی که محافظه‌کارند، پیام فروش شما باید کاربردپذیرتر باشد: «این نوع ماساژ درد شما را کاهش می‌دهد.» اما برای مشتریانی که آزاداندیش‌ترند، باید بر لذت و خوشحالی تمرکز کنید: «این نوع ماساژ شما را آرام می‌کند.»

به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش • رایگان یا غیررایگان. موردکاوی مطرح شده در کتاب دان آریلی به نام «نامعقول قابل پیش‌بینی» ثابت کرده که «رایگان» کلمه قدرتمندی است. به‌عنوان مثال، فروش سایت آمازون در فرانسه به میزان قابل توجهی کمتر از دیگر کشورهای اروپایی بود. دلیل آن این بود که در سفارش‌های فرانسه، مبلغ 20 سنت برای هزینه حمل‌ونقل اضافه شده بود، در حالی که این هزینه در کشورهای دیگر رایگان عنوان شده بود. بنابراین بهتر است از هزینه‌های کوچک 

چشم‌پوشی کنیم.

امتحان کردن متدهایی که ذکر شد، روشی مناسب برای حذف نقاط دردی است که می‌تواند به فروش شما آسیب برساند. 

5) روش‌های قدیمی را امتحان کنید

تعیین قیمت کالا به صورتی که رقم با عدد 9 تمام شود، یکی از روش‌های قدیمی قیمت‌گذاری است. اما آیا این روش واقعا تاثیرگذار است؟

به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش طبق تحقیق نشریه «بازاریابی کمی و علم اقتصاد»، پاسخ این سوال مثبت است. این تحقیق در مقایسه قیمت‌ 35 دلار در برابر 39 دلار برای لباس زنانه، نشان داده رقم‌هایی که پایان آنها 9 است، نسبت به کالاهایی که حتی قیمت کمتری دارند، به طور میانگین بیش از 24 درصد بیشتر فروش رفته‌اند. 

6) بر زمان صرف شده در برابر زمان ذخیره شده تاکید کنید

وقتی شرکتی معروف به جای اینکه در تبلیغات خود بر قیمت‌های مناسبش تاکید کند، صرفه‌جویی در وقت را شعارش قرار می‌دهد، آیا شجاعت به خرج داده است؟

تحقیق جدیدی که دانشگاه استنفورد منتشر کرده نشان می‌دهد مصرف‌کنندگان در مورد زمانی که برای خرید یک محصول صرف کرده‌اند تا پولی که برای آن خرج یا صرفه‌جویی کرده‌اند، خاطرات مثبت‌تری را به یاد می‌آورند. آکر می‌گوید «چون تجربه یک فرد با یک محصول، احساس ارتباط شخصی با آن محصول را پرورش می‌دهد، اشاره کردن به صرفه‌جویی در زمان به رویکرد‌های مطلوب‌تر و در نتیجه خریدهای بیشتر

 منجر می‌شود.

به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش آکر، در گفت‌وگویی که توسط مدرسه کسب‌وکار وارتون منتشر شده، اشاره می‌کند که بسیاری از خریدهایی که انجام می‌دهیم به صورت «تجربی» یا «مادی» طبقه‌بندی می‌شوند. صاحبان کسب‌وکار باید پیام خود را مطابق با این موضوع سازگار کنند. مطرح شدن صرفه‌جویی در زمان برای بازاریابی خریدهایی مثل بلیت کنسرت مزیت بهتری ایجاد می‌کند، در حالی که برای خرید جین‌های گران قیمت بهتر است پول و پرستیژ متناسب با آن یادآوری شوند. 

7) هیچ‌گاه قیمت را بدون دلیل مقایسه نکنید

به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش طبق تحقیق دانشگاه استنفورد، قیمت‌گذاری مقایسه‌ای، در صورتی که دلیلی برای مقایسه کردن قیمت‌ها وجود نداشته باشد، می‌تواند اثرات ناخودآگاهی بر ارزیابی مصرف‌کننده داشته باشد. یعنی اگر از مشتری خود بخواهید در مورد قیمت کالای شما و کالای رقیب‌تان، مقایسه‌ای ساده و آشکار داشته باشد، چشم‌اندازی برای از دست دادن اطمینان در پیام بازاریابی شما به وجود می‌آید. به گفته سرپرست این تحقیق: این حقیقت صرف که از آنها خواستیم بدون دلیل مقایسه قیمتی انجام دهند، این ترس را در آنها ایجاد کرد که به نوعی گول خورده‌اند. 

نمونه‌ای از یک برند که برای مقایسه قیمتی دلیل خوبی ارائه می‌کند، شرکت بیمه خودرو Esurance است. آنها توضیح می‌دهند که چرا بیمه ارزان قیمت همیشه مناسب نیست و مجموعه اطلاعات جامعی را در مورد اینکه آنها چگونه قیمت‌ها را به شیوه‌ای مناسب و با حذف هزینه‌های بی‌مورد از طریق رویکرد صرفا آنلاین پایین ‌آورده‌اند، در اختیار مشتری قرار می‌دهند. 

بنابراین، تمرکز باید بر این باشد که چرا قیمت را پایین آورده‌اید، نه اینکه صرفا کالا یا خدمات ارزانی به مشتری ارائه می‌کنید. 

8) از قدرت فضا استفاده کنید

به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش تحقیق دانشگاه واندربیلت که در مجله نیویورک تایمز منتشر شده، حاکی از این بود که مشتریان برای نوعی غذا که در یک هتل لوکس سرو می‌شد نسبت به همان غذا که در یک فروشگاه معمولی فروخته می‌شد، پول بیشتری پرداخت کرده‌اند. 

ریچارد تالر اقتصاددان، معتقد است فضا در این تصمیم‌گیری موثر بوده است. درک اعتبار آن هتل سطح بالا عامل پرداخت قیمت بیشتر بوده است. این همان دلیلی است که افراد برای یک دوره آموزشی چندرسانه‌ای از طریق کتاب الکترونیکی پول بیشتری می‌پردازند، حتی اگر اطلاعات ارائه شده آن با دوره‌های معمولی یکی باشد. بنابراین برای توجیه قیمت‌های بالا باید به مشتریان بالقوه خود رهنمودهای دقیقی ارائه کنید، چون درک عمیق از شرایط مختلف و فضا، بر ارزیابی آنها از این قیمت‌ها اثر می‌گذارد. 

9) سطوح مختلف قیمت‌گذاری را امتحان کنید

به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش ویلیام پوندستون، نویسنده کتاب «گران‌قیمت: افسانه قیمت عادلانه»، معتقد است عدم ارائه گزینه‌های قیمتی کافی ممکن است شما را از سود اصلی دور کند. پوندستون در کتاب خود الگوهای خرید مصرف‌کنندگان را در انتخاب نوشیدنی در یک کافی‌شاپ مورد بررسی قرار داده است. در آزمایش اول، فقط دو گزینه موجود بود؛ یک گزینه معمولی و یک گزینه گران‌قیمت:

آزمایش اول: 



در این آزمایش، از هر پنج نفر، چهار نفر نوشیدنی گران‌تر را انتخاب کردند. اما آیا اضافه کردن یک گزینه دیگر برای افرادی که به دنبال مورد ارزان‌تری هستند، می‌تواند به افزایش درآمد کمک کند؟ محققان این موضوع را با اضافه کردن نوشیدنی دیگری به قیمت 60/1 دلار به منوی کافی‌شاپ امتحان کردند. 

آزمایش دوم:



به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش این اقدام درست نبود. نوشیدنی ارزان‌تر کلا نادیده گرفته شد و نسبت خرید گزینه جدید که قیمت آن بین دو گزینه قبلی بود، افزایش قابل‌توجهی یافت. این نشان داد که گزینه جدید انتخاب غلطی بوده و در این مثال تکیه‌گاه قیمتی نقشی منفی داشته است. آزمایش سوم نشان داد اگر مشتری خواهان نوشیدنی خیلی ارزان نیست، شاید افزودن گزینه‌ای با قیمت بالاتر بتواند کمک کند.     

آزمایش سوم:



به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش این نمونه‌ها اهمیت طبقه‌بندی‌های قیمت‌گذاری مختلف را نشان می‌دهند. برخی مشتریان همیشه دوست دارند گران‌ترین گزینه را انتخاب کنند و بنابراین اضافه کردن کالایی که قیمت آن با فاصله زیادی بالاتر از بقیه باشد، هم این گزینه را در اختیار آنان قرار می‌دهد و هم باعث می‌شود قیمت کالاهای دیگر در مقایسه بهتر و ارزان‌تر 

به نظر برسد. 

10) قیمت‌ها را کاملا ساده‌سازی کنید

در مقاله‌ای تحقیقی که در نشریه «روانشناسی مصرف‌کننده» به چاپ رسیده، محققان دریافتند قیمت‌هایی که رقم آنها اجزای بیشتری دارند، از نظر مصرف‌کننده به طور چشمگیری بیشتر به نظر می‌رسند. مثلا در ساختار قیمتی زیر:

• 1,499,00 دلار

• 1,499 دلار

• 1499 دلار

به گزارش مدرس استراتژی قیمت‌گذاری برای افزایش فروش دو مورد اول از نظر مصرف‌کننده نسبت به مورد سوم، قیمت بسیار بالایی به نظر می‌رسد. با اینکه ممکن است این موضوع احمقانه به نظر برسد، اما مفاهیم مهمی دارد. بنابراین سعی کنید در ساختار قیمت‌گذاری خود هر چیز اضافی را حذف کنید و تا جایی که ممکن است ساده‌سازی را اولویت

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس استراتژی افزایش فروش محصولات

استاد مدیریت سخنران مدیریت | جمعه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۵۷ ب.ظ | ۰ نظر

۱۲ استراتژی ثابت شده برای افزایش فروش محصولاتتان

مدرس استراتژی افزایش فروش محصولات

مدرس استراتژی افزایش فروش محصولات


به گزارش مدرس استراتژی افزایش فروش محصولات پیدا کردن افراد جدید که محصول شما را بخرند، بخش مهمی از کل فرآیند فروش است. آیا شما یک محصول خوب دارید اما در بدست آوردن مشتریان مناسب مشکل دارید؟

آیا شما مطمئن نیستید که چگونه به مشتریان خود نزدیک شوید یا پیام فروش گیج‌کننده‌ای دارید؟از این ۱۲ راهنمای فروش استفاده کنید تا مشتریان مناسب را پیدا کنید که محصولات شما را بخرند.

۱) مردم مزایا را می‌خرند


به گزارش مدرس استراتژی افزایش فروش محصولات  مردم محصول نمی‌خرند، آنها نتایجی را که آن محصول می‌دهد می‌خرند. روند شناسایی مشتری ایده‌آل خود را با ساختن یک لیست از مزایایی که مشتری با استفاده از محصول شما، از آن لذت خواهد برد، شروع کنید.

۲) بطور واضح مشتری خود را تعریف کنید


جه کسی بیشتر علاقه‌مند است تا محصول شما را بخرد و به سرعت آنرا دریافت کند.

سوالات خاص بپرسید

چند ساله هستند؟

آیا آنها مرد هستند یا زن؟

آیا آنها دارای فرزند هستند؟

چقدر درآمد دارند؟

آیا دارای تحصیلات هستند؟

۳) شناسایی مشکل بصورت شفاف


به گزارش مدرس استراتژی افزایش فروش محصولات  مشتری شما چه مشکلی دارد که شما می‌توانید آنرا حل کنید؟ اگر شما مشتری خود را بدرستی شناسایی کرده باشید، این افراد برای حل مشکل خود به شما پرداخت خواهند کرد.

گاهی اوقات مشکلات آشکار و روشن است.

گاهی اوقات مشکلات آشکار نیست و نامشخص است.

گاهی اوقات مشکلات برای مشتری وجود ندارد. اگر مشکل وجود ندارد، مشتری محصول شما را خریداری نمی‌کند.

۴) توسعه مزیت رقابتی شما


شما یک مزیت رقابتی، دلیلی برای خریده شدن محصولات یا خدماتتان تعریف می‌کنید که از نظر منافع، نتایج و عواقب خرید محصول یا خدمت شما، مشتری لذتی خواهد برد که از خرید محصول یا خدمت رقبایتان آن لذت را نخواهد برد.

بر روی مزیت‌ها تمرکز کنید آنچه که باعث می‌شود محصول شما را بهتر از دیگران باشد.

۵) استفاده کردن از محتوا و بازاریابی رسانه‌های اجتماعی به نفع خود

  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

به گزارش مدرس استراتژی افزایش فروش محصولات  راه‌های زیادی نسبت به قبل برای معرفی محصول خود به مشتریان وجود دارد. اما بهترین بخش کدام است؟ همه‌ی آنها رایگان هستند.شما می‌توانید از شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک، توئیتر و گوگل پلاس و یا بلاگ خود به عنوان یک مزیت استفاده کنید.

به گزارش مدرس استراتژی افزایش فروش محصولات با ساختن یک رابطه با مشتریان از طریق این کانال‌ها، شما می‌توانید به مشتریان بیشتری نسبت قبل دسترسی داشته باشید.

برخی از مزایای بازاریابی محتوا:

دسترسی بیشتر منجر به پیشتاز شدن

کانال‌های ارتباطی بیشتر برای فروش محصول خود

هزینه‌های پایین‌تر برای بدست آوردن مشتریان

در زیر می‌توانید نمایش گرافیکی را ببنید که چگونه داده‌ها در اینترنت تولید می‌شوند. نگاهی به وب‌سایت‌های شبکه‌های اجتماعی بیندازید. قدرت نفوذ در مخاطب آن شگفت‌انگیر نیست.


۶) انتخاب یک قیمت مناسب


تحقیقات بازاریابی را روی رقبای خود، برای تعیین قیمت مناسب انجام دهید. اگر شما یک محصول با قیمت بالا دارید باید آماده عرضه با کیفیت بالا به مشتریان خود باشید. 

به گزارش مدرس استراتژی افزایش فروش محصولات  قیمت می‌تواند بوسیله ارزش درک شده محصول شما تعیین شود. اگر شما می‌توانید محصولتان را نسبت به رقبا برتر نشان دهید، شما می‌توانید قیمت بالاتری برای محصولتان در نظر بگیرید.

۷) یادگیری تکنیک‌های مناسب مذاکره


به گزارش مدرس استراتژی افزایش فروش محصولات  مذاکره کنندگان ماهر اغلب علاقه‌مند هستند تا یک راه‌حل یا تمهیدی را پیدا کنند که طرف مقابل را خشنود سازند.

آنها به دنبال راه‌حلی می‌گردند که برد-برد باشد، جایی که هر دو طرف از نتایج مذاکره راضی باشند.

بهترین مذاکره کنندگان این سه خصوصیت را دارند

آنها پرسش‌های خوب می‌پرسند تا دریابند که شما دقیقا به چه چیزی نیاز دارید.

آنها صبور هستند.

آنها به خوبی آماده شده‌اند.

۸)آماده کردن یک ارائه مؤثر


در فروش مهم است که یک ارائه خلاقانه و محسور کننده به مشتریان خود داشته باشید. یکی از این راه‌ها می‌تواند ساخت یک ارائه تاثیرگذار بوسیله پاورپوینت باشد.

۹) تمرکز روی حفظ مشتریان خود


«یک مشتری باید همیشه مشتری بماند»

یک مشتری محصول شما را خریداری کرده است، این نباید پایان رابطه شما با آنها باشد. بر روی حفظ یک رابطه قوی با مشتریان خود تمرکز کنید. این باعث اعتماد بیشتر و افزودن ارزش به محصول شما می‌شود.

۱۰)عرضه کردن یک چیز بزرگ برای مشتریان بالقوه، رایگان


به گزارش مدرس استراتژی افزایش فروش محصولات  مشتریان ایده‌ال شما بیشتر علاقه‌مند خواهند شد تا محصول شما را بخرند وقتی که یک پیش نمایش به آنها بدهید. یک ویدیوی کوتاه از عملکرد محصول خود یا دادن رایگان قسمت مهمی از محتوا و هیجان زده کردن مشتری خود برای آنچه بعدها خواهد آمد.

۱۱) مشتریان خود را نزدیک نگه دارید


اگر شما می‌خواهید به زودی روی محصولتان حراج داشته باشید، به مشتریان خود درباره آن بگویید. آنها خوشحال خواهند شد درباره آن بشنوند و باعث می‌شود نسبت به آن اعتماد داشته باشند.

۱۲) پیام فروش شما باید روشن و شفاف باشد


به گزارش مدرس استراتژی افزایش فروش محصولات  یک یا دو مزیت از محصولاتتان را انتخاب کنید و آنها را بطور واضح در تیتر فروش‌تان بگذارید. برای مشتریانتان شفاف‌سازی کنید که محصول شما دقیقا چه کاری برای آنها می‌دهد.

خاص باشید. اگر محصول شما چندین ویژگی و مزیت دارد، پیام‌های فروش برای مشتریان مختلف، مرتبط با آنها بسازید.

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس مدیریت استراتژیک استاد مدیریت استراتژیک

استاد مدیریت سخنران مدیریت | پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۱۹ ق.ظ | ۰ نظر

تعریف مدیریت استراتژیک چیست؟

مدرس مدیریت استراتژیک استاد مدیریت استراتژیک 

مدرس مدیریت استراتژیک


تعریف مدیریت استراتژیک چیست؟مدیریت استراتژیک مجموعه تصمیم ها و اقدامات مدیریتی است که عملکرد بلند مدت یک شرکت را تعیین می کند.

مدیریت استراتژیک عبارت است از بررسی محیطی (هم محیط خارجی و هم محیط داخلی) تدوین استراتژی، اجرای استراتژی، ارزیابی و کنترل. بنابراین مدیریت استراتژیک بر نظارت و ارزیابی بر فرصت ها و تهدیدهای خارجی در سایه توجه به نقاط قوت و ضعف یک شرکت تأکید دارد.

● مراحل مدیریت استراتژیک چیست؟ 

فرآیند مدیریت استراتژیک در بر گیرنده سه مرحله می شود:

۱) تدوین استراتژی ها

۲) اجرای استراتژی ها

۳) ارزیابی استراتژی ها

مقصود از تدوین استراتژی این است که مأموریت شرکت تعیین شود. شناسایی عواملی که در محیط خارجی، سازمان را تهدید می کنند یا فرصت هایی را به وجود می آورند. شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان، تعیین هدف های بلند مدت، در نظر گرفتن استراتژی های گوناگون و انتخاب استراتژی های خاص جهت ادامه فعالیت.

اجرای استراتژی ها ایجاب می کند که سازمان هدف های سالانه در نظر بگیرد، سیاست ها را تعیین کند، در کارکنان انگیزه ایجاد کند و منابع را به گونه ای تخصیص دهد که استراتژی های تدوین شده به اجرا در آید.

ارزیابی استراتژی ها بدان سبب باید استراتژیهای را مورد ارزیابی قرار داد که موفقیت امروز نمی تواند موفقیت فردا را تضمین نماید. موفقیت همیشه موجب بروز مسائل جدید و گوناگون می شود، سازمانی که به وضع کنونی خود بسنده نماید یا دچار تکبر شود محکوم به فنا خواهد بود.

● مزایای مدیریت استراتژیک چیست؟

مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می دهد که به شیوه ای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث می شود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیت هایش به گونه ای درآید که اعمال نفوذ نماید و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد.

● ویژگی های مدیریت استراتژیک چیست؟

مدیریت استراتژیک، ویژگی هایی را که مدیریت کلی داراست در بر می گیرد، اما متفاوت از این ویژگی ها، از یک سری خصوصیات که مختص مدیریت استراتژیک است می توان بحث کرد.

۱) قبل از هر چیز مدیریت استراتژیک یک وظیفه مدیریتی عالی (بلند پایه) است: مدیریت استراتژیک چون بطور کامل مربوط به متوجه آینده سازمان بوده و سعی در مشخص کردن راستا و جهت برای آن دارد، بدان جهت وظیفه اصلی مدیران بلند پایه است.

۲) معطوف به آینده بوده و به هدفهای بلند مدت سازمان مربوط است: به این می اندیشد که در افق زمانی مشخص شده سازمان چه خواهد شد و برای گرفتن این نتایج چه کارهایی را باید انجام داد.

۳) مدیریت استراتژیک سازمان ره به صورت یک سیستم باز می نگرد: سازمانها با محیطی که در آن قرار دارند در داخل هم بستگی و تعامل می باشند. در محیط هر تغییری صورت می گیرد سازمان نیز از آن تأثیر خواهد پذیرفت. بدین سبب مدیریت استرتژیک محیط را از نزدیک تعقیب می کند.

۴) مدیریت استراتژیک مدیران رده پایین را راهنمایی می کند: به عبارت دیگر مدیریت استراتژیک اهداف، تصمیم و فعالیتهایی را که مشخص می کند در داخل سازمان تا پایین ترین سطوح برای هر کس نقطه شروع حرکت را تعیین می کند.

● تأثیر مدیریت استراتژیک بر عملکرد کدامند؟

استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

تحقیقات نشان داده است که عملکرد سازمان هایی که به مدیریت استراتژیک می پردازند بیشتر و بالاتر از دیگر سازمان هاست. دست یابی به یک حلقه ارتباط مناسب بین محیط یک سازمان و استراتژی، ساختار و فرآیندهای آن سازمان، آثار مثبتی بر عملکرد آن دارد. برای اثربخش و مؤثر بودن، همیشه لازم نیست که مدیریت در قالب فرآیندی رسمی به اجرا درآید. شرکت های کوچک، در عمل، ممکن است به شکل غیر رسمی و به طور نامرتب برنامه ریزی کنند. مدیر عامل و گروهی از مدیران ارشد ممکن است به طور اتفاقی دور هم جمع شوند تا به حل مسائل استراتژیک بپردازند و قدم های بعدی را برنامه ریزی کنند.

● نحوه تکامل مدیریت استراتژیک چگونه است؟

مدیریت استراتژیک طی چهار مرحله تکامل می یابد:

مرحله ۱) برنامه ریزی مالی اساسی: 

با هدف اهمال کنترل عملیاتی بهتر از طریق تلاش برای تأمین بودجه ها.

مرحه ۲) برنامه ریزی مبتنی بر پیش بینی : 

با هدف برنامه ریزی مؤثرتر به منظور کمک به رشد سازمان از طریق تلاش برای پیش بینی آینده فراتر از سال بعد.

مرحله ۳) برنامه ریزی با تأکید بر محیط خارجی سازمان (برنامه ریزی استراتژیک): 

با هدف تأمین خواسته ها، نیازها و سلایق بازارها و موفقیت در رقابت از طریق تلاش برای جا انداختن و اعمال تفکر استراتژیک.

مرحله ۴) مدیریت استراتژیک: 

با هدف کسب مزیت رقابتی و آینده ای موفق از طریق مدیریت تمام منابع.


  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس دوره MBA بازاریابی مدرس دوره DBA بازاریابی

استاد مدیریت سخنران مدیریت | دوشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۳ ب.ظ | ۰ نظر

مدرس دوره MBA بازاریابی مدرس دوره DBA بازاریابی 

دموکراسی رسانه‌های مدرن و بازاریابی دیجیتال در برابر دیکتاتوری رسانه‌های سنتی؟!

مدرس دوره MBA بازاریابی

سال‌هاست که در دنیای نرم‌افزار و سیستم‌های عامل جنبشی فعال است که هدفش ارائه سرویس‌های مجانی برای همه مردم دنیاست. فعالان این جنبش با آن ریش‌های بلند و کامپیوترهای قدیمی‌شان خارج از وقت کاری تلاش می‌کنند تا بدون هیچ چشم‌داشت مالی، نرم‌افزارهای مجانی تولید کنند تا همه بتوانند با کمترین هزینه از تکنولوژی استفاده کنند. به ظاهر این درست نقطه مقابل فرهنگ مایکروسافت و اپل است که سال‌هاست محصولات خود را به مشتریان می‌فروشند.


بحثی نیست که همواره برای مردم استفاده از اکوسیستم‌های انحصاری، امن‌تر و راحت‌تر بوده، اما آیا آینده هم اینطور خواهد بود؟ مطمئن نیستم که دیگر اینطور باشد.

مگر نه این که همان شرکت‌های انحصارطلب قبلی این روزها سیستم عامل‌هایشان را مجانی به مشتریان می‌دهند؟

مگر جز این است که شرکتی مانند گوگل بطور مستقیم برای خدمات عمومی خود پولی دریافت نمی‌کند؟

مگر جز این است که شبکه‌های اجتماعی، سرویس‌های اشتراک عکس و فیلم و پلتفرم‌های تولید محتوای مجانی همه جا هستند و جالب‌تر از همه این است که همان شرکت‌های بزرگ برای تصاحب این سرویس‌های مجانی پول‌های هنگفت هم می‌دهد؟!

مگر جز این است که بسیاری از استارآپ‌هایی که به قیمت‌های میلیاردی معامله شدند، ارزشمند‌ترین دارائی‌شان مخاطبان بودند؟

 

پس دنیا عوض شده است و یا حداقل در حال تغییر است. این روزها انحصار چیزی نیست که مردم با آن کنار بیایند.

اما چرا هنوز هم انحصار را دوست داریم؟ جواب این سوال ساده است: دنیای دیکتاتوری انحصارات، قوانین مشخص و مطمئنی دارند که به ظاهر سود را تضمین می‌کنند و مهمتر از آن در دادگاه‌ها قابل پیگرد هستند.

اما آیا این درست چیزی نیست که سال‌ها پیش در صنعت نرم‌افزار وجود داشت و این روزها در حال مردن است؟ مسئله همین است که عادت کرده‌ایم کسی به ما ایده‌ای بدهد و دستمان را بگیرد. دوست داریم جایی برویم که همه می‌روند. اما دیگر وقت تغییر است و باید اتاق امن و محدودمان را رها کنیم. بزرگترین انحصارطلبان دنیا هم تغییر کرده‌اند. آن‌ها به سادگی تفاوت مخاطب میلیونی با میلیاردی را فهمیده‌اند و همین الان در حال به انحصار کشیدن آزادی هستند. پس تا وقت است کمی به خود بیایید و به جهان آزاد ارتباطات بپبوندید و مخطبان واقعی خود را پیدا کنید.

502

استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

این دنیای جدید هنوز قانون مشخصی ندارد و این یعنی می‌توانید راحت‌تر و ارزان‌تر دیده شوید. پس:

همین امروز واحد بازاریابی دیجیتال خود را بسازید.

همین امروز سایت اینترنتی خود را بر اساس یکی از پلتفرم‌های مجانی بسازید.

همین امروز در تمام شبکه‌های اجتماعی مجانی صفحه‌ای برای خود بسازید.

همین امروز شروع کنید و محتوای ارزشمندی برای سایت و صفحات برندتان بسازید.

و از همین امروز به این فکر کنید که شاید روزی بیلبورد و روزنامه‌ای نباشد، پس پل ارتباطی مطمئنی با مخاطبان‌تان بسازید.

و در نهایت به این فکر کنید که آینده به سرعت همه چیز را تغییر می‌دهد و شما ممکن است تنها بمانید.

 

برای ارتباطات در دنیای دیجیتال سرمایه‌گذاری کنید که هنوز قیمت مخاطبان ارزان است! آخر دیر یا زود ارزش برند شما هم بر اساس تعداد مخاطبان اینترنتی شما سنجیده خواهد شد.

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس دوره برند مدرس دوره برندینگ

استاد مدیریت سخنران مدیریت | يكشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۳۳ ب.ظ | ۰ نظر

برند چیست ؟ ویژگی های یک برند خوب | ثبت علامت تجاری

مدرس دوره برند مدرس دوره برندینگ

سخنران فروش

احتمالا عامیانه‌ ترین و دم دست‌ ترین تعریف ممکن برای واژه «برند» این است «نامی که مستقیما دلیل فروش کالاها یا استفاده از خدمات مورد استفاده قرار می‌گیرد».


مشخص است که برند فقط یک نام نیست بلکه بک نشانه یا سمبل یا آرم گرافیکی نیز دارد که منحصر به فرد است، بنابراین می‌توان این مفهوم را برای «برند» ارائه داد:


«برند نام یا نمادی است که با هدف فروش کالاها یا ارائه خدمات مورد استفاده قرار می‌گیرد».


اما قطعا اگر اندکی تامل کنید متوجه می‌شوید که هدف از ایجاد یک برند، چیزی فراتر از فروش کالا یا ارائه خدمات هدف است. برند علاوه بر اینکه سهم بازار را زیر تسلط خود نگه دارد، برای رشد کسب و کار هم راه‌هایی را مطرح می‌کند و کارکنان ماهر و مستعد را جذب و حفظ می‌کند و ارزش خود را نزد سهامداران مجموعه هم ارتقا می‌بخشد.


این‌ گونه است که جان میلیر و دیوید مور این تعریف را برای برند ارائه می دهند «برند نام یا نمادی است که سازمان آن را با هدف ارزش آفرینی برای محصولات خود مورد استفاده قرار می‌دهد».

اما مسئله اینجا ست که حالا «برند» صرفا یک نام یا نماد نیست بلکه عناصر دیگری چون تجربه‌ها، شنیده‌ها، روایات و خاطره‌های ذهن افراد، ویژگی‌های خاص افراد مصرف کننده از آن و حتی موقعیت مکانی مراکز فروش یا ارائه محصولات و قیمت آن‌ها هم در این مجموعه در هم تنیده شده و همه آنها با هم مفهوم «برند» را بوجود آورده‌اند».


در مجموع یکی از بهترین تعریف‌های برند توسط گاردنر و لوی در سال 1955 ارائه شده است «برند مفهومی پیچیده است که دامنه متنوعی از ایده‌ها و ویژگی‌ها را در بر می‌گیرد. برند نه‌ تنها با استفاده از آهنگ خود (و نیز معنی و مفهوم لغوی خود) بلکه مهمتر از آن با استفاده از هر عاملی که در طول زمان با آن آمیخته‌اند و در جامعه به صورت هویتی شناخته شده و نمود یافته است، با مشتری سخن می‌گوید».


البته تعاریف دیگری هم در مورد برند مورد استفاده قرار گرفته از جمله تعریف استفن کینگ که معتقد است «محصول چیزی است که در کارخانه‌ها ساخته می‌شود و برند چیزی است که مشتری آن را خریداری می‌کند».


از تعاریف بالا مشخص شد که برند مفهومی پیچیده است که جزئیات متعددی دارد، برای بیشتر دانستن درباره برند، دو وجه جداگانه آن را مورد بررسی قرار می دهیم.


اول؛ برند دستاورد رفتار است


یک اصل بین کمدین‌ها پذیرفته شده است؛ نیازی نیست به مردم بگویی که من بامزه هستم و کارهای خنده داری می‌کنم، فقط آن‌ها را بخندان، این اصل در مورد برند نیز مصداق دارد.


استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

مصرف کننده‌ها برند را بر اساس فعالیت‌ها و عملکردی که دارند و نه بر اساس هزینه‌ها و فعالیت‌های تبلیغاتی آن‌ها مورد قضاوت قرار می‌دهند.


در واقع تنها یک تجربه بد مشتری بهترین و حساب شده‌ترین تبلیغات را نابود می‌کند.


تمام عملکردها و فعالیت‌های یک سازمان قابلیت تاثیر گذاری بر «برند» را دارند و برای همین جهت‌گیری کلی سازمان باید برای خلق برند برتر یکپارچه شود.


کریستین ژیواژ در این مورد این تعریف را ارائه داده است


«برند شما تعهد و یا وعده‌ای است که شما را در هر حرکت و تصمیم‌گیری سازمانی، در هر اقدام بازاریابی و هر تعامل با مشتری به او می‌دهید و در دراز مدت هم تلاش می‌کنید به آن‌ها وفادار باشید».


دوم؛ برند تنها در ذهن‌ها است


برخی از مدیران این واقعیت مسلم را که این انسان‌ها هستند که به برندها حیات می‌بخشند نه سازمان آن‌ها، را نادیده می‌گیرند.


هیچ‌کس نمی‌تواند برند را در کارخانه یا محل فعالیت خود یا در تراز مالی موسسه خود پیدا کند بلکه باید آن را در ذهن مصرف کننده‌ها، کارکنان، تامین کننده‌ها، مواد مورد نیاز و سایر افراد مرتبط با موسسه بجوید.


به بیان دیگر «برند» دارای ماهیتی اجتماعی است و قدرتمندترین برندها آن‌هایی هستند که همه افراد مرتبط با آن‌ها نسبت به آن حس مالکیت داشته و آن را متعلق به خود می‌دانند و در مورد آن می‌گویند «این برند دلخواه من است».

یک مثال ساده برای تشرح این وجه برند، یک روزنامه است. یک روزنامه حاصل فرایند رفتاری یا به عبارت ساده‌تر حاصل انتخاب مقالات، تیترها و عکس‌ها و موارد مشابه است که این عناصر حاصل فعالیت‌های روزانه روزنامه‌نگاران و سردبیران است. اما افراد مختلف از هر روزنامه برداشت و تصویر ذهن خاص خود را دارند و حتی کسانی که هیچ وقت روزنامه نخوانده‌اند تصویری از آن و خوانندگان دارند، اما تنها طرفداران پروپا قرص که هر روز این روزنامه را می‌خرند هستند که باور دارند «این روزنامه من است».


یک روزنامه، نویسندگان و خوانندگان خود را به هم پیوند می‌زند. انتشار روزنامه یک سیستم پیچیده از قضاوت‌ها، ارزش‌گذاری ها، اظهار نظر‌ها و... را شکل می‌دهد و در نهایت همه این مسائل در نام روزنامه متبلور می‌شود. این نام به نویسندگان و کارکنان و خوانندگان این امکان را می‌دهد که درک مشترکی از موضع گیری‌ها و رویکردهای روزنامه نسبت به اخبار و مخاطبان خود داشته باشند، این همان مفهوم حضور «برند» در ذهن افراد است.


به طور کلی برند ها به چهار دسته تقسیم می شوند


برند انفرادی

یک شرکت ممکن است بر اساس سیاستی تصمیم بگیرد برندهای مشخصی را برای هر یک از محصولات خود اقتباس کند .

برند فامیلی

برند های فامیلی به یک سری از محصولات خاص محدود می شود. اصطلاح برند فامیلی رجوع می کند به یک نام تجاری   Brand Name که یک شرکت برای یک سری از محصولاتش اقتباس می کند.

برند شرکتی   Company Brand

ما ممکن است برای همه محصولات اسم شرکت کننده  یا تولید کننده را بگذاریم. وقتی یک شرکت تولید کننده محصولات متعددی می باشد این نوع برند شرکتی استفاده می شود. برای مثال نساجی نساجی مازندران، محصولات مهندسی ، شیمیایی و غیره.

ترکیبی از همه Combination Divice  

محصولات اسامی خودشان را دارند و برند شرکتی مشخص می کند که شرکت همه محصولات را تولید می کند. مثل ( تاژ شرکت بهداد )

خصوصیات یک برند خوب


برند می بایست چیزی از هدف تولید محصول، کیفیت، منافع ، استفاده هاو طرز عمل آن و غیره پیشنهاد کند

برند باید ساده،کوتاه و دارای تلفظ ساده بوده و به خاطر سپردن آن آسان باشد. برای مثال:لوکس،ژیلت ، بی بی سی، نایک، بیک و …

برند باید به سادگی تبلیغ و شناسایی شود

برند باید بخشی از یک حالت و طبیعت دائمی باشد

برند باید ساده ، شفاف و جذاب باشد

باید قابل ثبت و حمایت حقوقی باشد

باید مشخص و دقیق باشد

باید دارای صدای لذت بخش در هنگامی که آن را می شنوید باشد

باید اقتصادی بوده و قابل تولید مجدد و تکثیر باشد

باید اصل باشد ( غیر تقلیدی)

نباید به چندین گونه تلفظ شود

نباید تهاجمی (به کسی یا چیزی) و یا اهانت آمیز باشد

باید تصویر خوبی ایجاد کند

نباید قدیمی و کهنه باشد

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس برند رابطه بین پیشنهاد ارزش

استاد مدیریت سخنران مدیریت | شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۱۴ ب.ظ | ۰ نظر

رابطه بین پیشنهاد ارزش و پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد
مدرس برند رابطه بین پیشنهاد ارزش

سخنران فروشگاهی اوقات، خوانندگان متون بازاریابی ممکن است بین دو عبارت پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد و پیشنهاد ارزش دچار سردرگمی شوند و احساس کنند که این دو عبارت، یک معنای مشترک و دو حالت نوشتاری متفاوت دارد. در این مطلب به بیان تفاوت‌های موجود و شباهت‌های این دو مقوله می‌پردازیم.

 

یک پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد شامل یک یا دو موردی می‌شود که یک محصول را از رقبای خودش متمایز می‌کند. به‌عنوان‌مثال، ولوو به تولید و ارائه ایمن‌ترین اتوبوس‌ها و خودروها معروف و شناخته‌شده است. اپل یک برند استوار و باثبات است که ارزش برند ویژه و منحصربه‌فردی دارد. مک‌دونالد به تولید و عرضه همبرگرهای فوق‌العاده و باکیفیت در تمامی شعب خودش معروف است.

 

بنابراین هر یک از برندهای فوق دارای یک مزیت منحصربه‌فرد در عرصه فروش هستند. حالا، به‌منظور درک کامل ارتباط بین پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد و پیشنهاد ارزش، اجازه دهید ببینیم پیشنهاد ارزش به چه معنا است.

 

ارزش جزئی نهفته شده در یک محصول از اولین مراحل شکل‌گیری آن، یعنی شکل‌گیری مفهوم آن تا تحویل شکل نهایی محصول به مشتری و نیز عرضه خدمات پس از فروش آن است. به‌منظور درک بهتر این مفهوم نهفته در محصول تحت عنوان ارزش پیشنهاد می‌کنم مطالب مرتبط با این موضوع از مایکل پورتر را مطالعه کنید. درواقع، هرقدر در زمان طراحی و ساخت محصول مشتری خود را مدنظر داشته باشید، احتمال و شانس بیشتر بودن ارزش محصول بیشتر و بیشتر می‌شود.

 

به‌طور طبیعی، زمانی یک محصول دارای بیشترین ارزش ویژه است که دارای یک پیشنهاد فروش منحصر باشد. دلیل اینکه برند ولوو موردپسند و علاقه بسیاری از مردم و مصرف‌کنندگان است، این است که برای کاربران و استفاده‌کنندگان محصولات خودش ایمنی فراهم می‌آورد. دلیل اینکه برند اپل دارای چنین ارزش ویژه برندی است، این است لپ‌تاپ‌های تولیدی توسط آن واقعاً فوق‌العاده هستند.

 
پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد

 

بنابراین خیلی ساده می‌توانم بگویم که پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد بخشی از پیشنهاد ارزش است. زمانی که می‌خواهید ارزشی برای مشتریان خود فراهم کنید، نیاز به داشتن یک پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد برای فروش محصول خود به مشتریان هستید. این پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد مبنا و زیرساخت اصلی است که ارزش‌های شما بر روی آن استوار می‌شود.

 

ولوو تنها یک تولیدکننده خودرو همانند آئودی، بی ام دابلیو، فولکس‌واگن، تویوتا و دیگر شرکت‌های مشابه است. بااین‌وجود، ارزش بیشتری به مشتری موردنظر خود ارائه می‌دهد، چراکه پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد آن امنیت است. یک لامبورگینی پیشنهاد فروش منحصربه‌فردی مبنی طراحی و سرعت فوق‌العاده زیاد دارد. این پیشنهاد برای خودرویی مانند فِراری جایگاه نمادین و شخصیتی برای مشتری است. بنابراین هر یک از آن‌ها ارزشی را به مشتری نهایی ارائه می‌کنند و هر یک دارای یک پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد هستند.

 

آیا پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد فقط در محصولات برند به‌منظور ارائه ارزش وجود دارد؟ مطمئناً خیر!

 

یک پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد هر چیزی می‌تواند باشد. اگر من یک کیبورد ارگونومیک را معرفی کنم، همین ویژگی ارگونومیک بودن کیبورد پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد من است که می‌تواند منجر به فروش بهتر آن نسبت به کیبوردها معمول در بازار شود. اما اگر اقدام به تبلیغ محصول و عرضه آن در کانال مناسب نکنم، ارزشی هم برای محصول ایجاد نمی‌کنم. بنابراین پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد برای آن دارم ولی ارزش پیشنهادی من خیلی ضعیف است.

 

استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


به شکلی دیگر، اگر پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد برای محصول وجود نداشته باشد، بازهم ارزش پیشنهادی به مشتری برای محصول ضعیف واقع می‌شود. اگر ارزشی ایجاد کرده باشید، اما پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد نداشته باشید، به این معنا است که به‌منظور داشتن پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد محصول خود را نسبت به رقبا متمایز نساخته‌اید.

 

به‌طور خلاصه می‌توان گفت که هم پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد و ارزش پیشنهادی در کنار هم‌معنا پیدا می‌کنند و یکی از آن‌ها بدون دیگری معنایی ندارد، اما پیشنهاد فروش منحصربه‌فرد در دل ارزش پیشنهادی محصول به مشتری قرار دارد.

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

آموزش فروش آموزش بازاریابی آموزش مدیریت

استاد مدیریت سخنران مدیریت | جمعه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۴۱ ب.ظ | ۰ نظر

آموزش فروش آموزش بازاریابی آموزش مدیریت

تلفن رزرو سمینار رایگان من بهترین فروشنده هستم 88735952

سخنران فروش
  • استاد مدیریت سخنران مدیریت