تعریف مدیریت
آموزش مدیریت در شرکت آموزش مدیریت درسازمان
مدیریت فراگرد به کارگیری موثر و کارآمد منابع مادی و انسانی بر مبنای یک نظام ارزشی پذیرفته شده است که از طریق برنامه ریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل عملیات برای دستیابی به اهداف تعیین شده، صورت می گیرد. این تعریف، پنج نکته ی اساسی ذیل را که زیر بنای مفاهیم کلی مدیریت در حوزه های نظریه پردازی و کاربرد هستند، در بردارد:
مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن
مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی
بهزاد حسین عباسی
مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن
معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن
استاد اصول و فنون مذاکره زبان بدن
سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM
مدرس بازاریابی
معلم بازاریابی
مدرس برند
مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن
مدرس مدیریت ارتباط با مشتری
هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی
مدرس برند مدرس کوچینگ
مدرس منابع انسانی
مدیر برنامه ها جواد حسنی
09372202257
9197685104
behzadabbasi.ir
مدیریت یک فراگرد است؛
مدیریت بر هدایت تشکیلات انسانی دلالت دارد؛
مدیریت موثر مبتنی بر تصمیم گیری مناسب و دستیابی به نتایج مطلوب است؛
مدیریت کارآ، متضمن تخصیص و مصرف مدبرانه منابع است؛
مدیریت بر فعالیت هایی هدفدار، تمرکز دارد.
اهمیت مدیریت
اهمیت مدیریت به حدی است که در هنگام با بحران رهبری، بنیانگذاران واحدهای بازرگانی و صنعتی، با جذب مدیران توانمند، زمینه را برای آغاز دوره ی تکامل بعدی، یعنی رشد از طریق هدایت، فراهم می آورند. برخی معتقدند که خود کارکنان قادرند وظایف مدیریت را انجام دهند و به واحد مدیریت جدا و مستقل نیاز ندارند؛ ولی هنوز مورخین و جامعه شناسان، نهادی را نیافته اند که بدون داشتن سلسله مراتب اداری پایدار مانده باشد. به علاوه بسیاری از صاحبنظران موفقیت و شکست نهادها را ناشی از تفاوت در نحوه ی مدیریت آنها می دانند. به اعتقاد پیتر دراکر، عضو اصلی و حیاتبخش هر سازمان، مدیریت آن است. هارولد کونتز، مدیریت را مهمترین زمینه ی فعالیتی انسان می داند و معتقد است که وظیفه ی اصلی مدیران در همه ی سطوح و همه ی نهادهای اجتماعی این است که محیطی را طراحی، ایجاد و نگهداری کنند که اعضاء سازمان بتوانند با فعالیت و همکاری گروهی در آن، به اهداف معین خود دست یابند
سطوح مدیریتی
هر مدیریتی با توجه به نوع کار، سطح سازمان و شرایط و متقاضیات موجود، به درجاتی از مهارت های مدیریتی نیاز دلرد. رئیس یک شرکت بزرگ چند صد هزار نفری را مدیر می نامند در حالی کهکه به سرپرست ده نفر از کارکنان یک دفتر بیمه نیز مدیر می گویند. معمولا سه سطح ذیل را برای طبقه بندی سطوح مدیریتی در نظر می گیرند:
1.سطح عملیاتی (سرپرستی)؛
2.سطح میانی؛
3.سطح عالی.
سطح عملیاتی مدیریت
معمولا مدیران عملیاتی افرادی پر مشغله هستند و مراجعه مکرر افراد موجب انقطاع کارشان می شود. اغلب مجبورند که برای نظارت، در رفت و آمد باشند. این مدیران کارمندان خود را برای انجام کارهای خاص مامور می کنند. هرچند برنامه های عملیاتی تفصیلی و کوتاه مدت واحد خود را تنظیم می کنند، ولی در مجموع وقت کمی را صرف برنامه نویسی، گزارش نویسی و مطالعه می کنند. مدیران سطوح عملیاتی بیشتر وقت خود را با کارکنان، مقداری از آن را با همکاران و زمان اندکی را با افراد مافوق یا خارج از سازمان می گذرانند.
در مجموع مدیران سطح عملیاتی، دوره ی کاری فعالی را سپری می کنند و بیشتر وقتشان را صرف حل و فصل مسائل آنی می شود.
سطح میانی مدیریت
مدیران میانی مانند حلقه ی واسطه ای میان مدیران عملیاتی و مدیران عالی عمل می کنند. این مدیران به طور مستقیم به مدیریت عالی گزارش می دهندو کارشان مدیریت و نظارت بر سرپرستان است. بیشتر وقت مدیران میانی به تحلیل داده ها، آماده سازی اطلاعات برای تصمیم گیری، تنظیم برنامه و طرح های عملی بر مبنای تصمیم های مدیریت عالی و برنامه ریزی فعالیت های سرپرستان و هدایت آنها برای نیل به اهداف سازمانی است.مدیران میانی بیشتر اوقات به تنهایی کار می کنند. برخی از آنها بیشتر وقتشان را صرف جلسات می کنند به طوری که گاهی هشتاد درصد وقت آنها صرف گفت و شنود می شود که به طور عمده در واحد خودشان و با همکاران صورت می پذیرد. باقی وقت مدیران میانی معمولا صرف مکالمه تلفنی می گردد.
مدیران میانی، تنظیم برنامه های میان مدت را بر عهده دارند و برنامه های جامع و بلند مدت را برای اظهار نظر مدیر عالی تهیه می کنند. همچنین پس از ارزیابی عملکرد مدیران رده عملیاتی، میزان شایستگی آنان را برای ارتقاء تعیین می کنند و با ارائه خدمات مشاوره ای به مدیران رده عملیاتی، آنها را در حل مسئل تولید، امور کارکنان و سایر مسائل روزمره یاری می دهند. ترکیب کار مدیران میانی به سطح شغل و واحد سازمانی آنان بستگی دارد، ولی به طور کلی مشتمل بر فعالیت عملی کمتر و فعلیت فکری بیشتر است؛ به طوری که گاهی وظایف مدیران میانی کسل کننده به نظر می رسد. معلوم نیست که موفقیت یک مدیر در رده عملیاتی، متضمن موفقیت او در ردهی میانی نیز باشد زیرا تفاوت زیادی میان ترکیب کار مدیران عملیاتی و مدیران میانی وجود دارد. نکته ی قابل توجه آنکه سطوح میانی مدیریت به تدریج با استفاده از فناوری اطلاعات و نرم افزارهای رایانه ای ادغام یا حذف می شوند.
سطح عالی مدیریت
اگر یک مدیر در سطوح عملیاتی و میانی موفق باشد، معمولا می تواند به سطح مدیریت عالی نیز راه پیدا کند. بر اساس مطالعات انجام شده، بخش عمده کار مدیران عالی از حیث پویایی و میزان مشغله، با کار مدیران عملیاتی شباهت دارد. با این تفاوت که مدیران عالی در سطح گسترده تری درگیر برنامه ریزی های جامع و بلند مدت می شوند و با مقتضیات و متغیرهای متنوع تری سروکار دارند. مدیران عالی، عملکرد کلی واحدهای عمده ی سازمتنی را ارزیابی می کنند و بیشتر وقت خود را با مدیران هم سطح یا افراد خارج از سازمان و زمان اندکی را نیز با کارکنان می گذرانند.البته می توان مدیران را با توجه به مقام و عنوانشان نیز طبقه بندی کرد.
مدیریت از دید wikipedia.org
Management in all business and organizational activities is the act of getting people together to accomplish desired goals and objectives using available resources efficiently and effectively. Management comprises planning, organizing, staffing, leading or directing, and controlling an organization (a group of one or more people or entities) or effort for the purpose of accomplishing a goal. Resourcing encompasses the deployment and manipulation of human resources, financial resources, technological resources and natural resources
Since organizations can be viewed as systems, management can also be defined as human action, including design, to facilitate the production of useful outcomes from a system. This view opens the opportunity to 'manage' oneself, a pre-requisite to attempting to manage others
مدیریت از دید businessdictionary.com
1.The organization and coordination of the activities of an enterprise in accordance with certain policies and in achievement of defined objectives.
Management is often included as a factor of production along with machines, materials, and money. According to the management guru Peter Drucker (1909-2005), the basic task of a management is twofold: marketing and innovation. Practice of modern management owes its origin to the 16th century enquiry into low-efficiency and failures of certain enterprises, conducted by the English statesman Sir Thomas More (1478-1535). As a discipline, management consists of the interlocking functions of formulating corporate policy and organizing, planning, controlling, and directing an organization's resources to achieve the policy's objectives.
2.The directors and managers who have the power and responsibility to make decisions to manage an enterprise.
The size of management can range from one person in a small organization to hundreds or thousands of managers in multinational companies. In large organizations the board of directors formulates the policy which is then implemented by the chief executive officer. Some business analysts and financiers accord the highest importance to the quality and experience of the managers in evaluating an organizations current and future worth.
مدیریت از دید managermanual.com
تاکنون، تعاریف متعددی برای مدیریت، ارائه شده است. برخی از مهمترین تعاریفی که ارایه شده، به قرار زیر است:
هنر انجام امور بهوسیله دیگران
فرآیندی که طی آن تصمیمگیری در سازمانها صورت میپذیرد
انجام وظایف برنامهریزی، سازماندهی، رهبری، هماهنگی و کنترل
علم و هنر هماهنگی کوششها و مساعی اعضای سازمان و استفاده از منابع برای نیل به اهداف سازمانی
بازی کردن نقش رهبر، منبع اطلاعاتی، تصمیمگیرنده و رابط برای اعضای سازمان
مدیریت از دید کارکردی شامل وظایفی همچون برنامه ریزی، تصمیم گیری، سازماندهی، نوآوری، هماهنگی، ارتباطات، رهبری، انگیزش و کنترل می گردد. این نوع تعاریف از مدیریت اگر چه با کمی و کاستی یا فزونی هایی در واژه های بیان کننده ی وظایف روبرو است، اما به نظر روان تر از تعاریفی است که می کوشند مدیریت را محصور به یک ویژگی خاص نمایند و یا ارزش فلسفی خاصی به مفهوم بیفزایند. با اینحال تعاریف متعدد از مدیریت با توجه به کارکرد های آن از سوی محققانی چون فایول و یا گیولیک دارای تفاوت هایی است که به سادگی نمی توان از آنها گذر کرد. آنچه واضح است علم مدیریت هنوز نتوانسته است تعریف خود را مدیریت کند.
تعریف ذیل، مفاهیم کلیدی مدیریت را در بردارد:
مدیریت یک فرآیند است.
مفهوم نهفتهٔ مدیریت، هدایت تشکیلات انسانی است.
مدیریت مؤثر، تصمیمهای مناسبی میگیرد و به نتایج مطلوبی دست مییابد.
مدیریت کارا به تخصیص و مصرف مدبرانه میگویند.
مدیریت بر فعالیتهای هدفدار تمرکز دارد.