مدرس مدیریت سخنران مدیریت استاد مدیریت تدریس مدیریت معلم مدیریت سمینار مدیریت سخنران مدیریت

مدرس مدیریت سخنران مدیریت استاد مدیریت تدریس مدیریت

مدرس مدیریت سخنران مدیریت استاد مدیریت تدریس مدیریت معلم مدیریت سمینار مدیریت سخنران مدیریت

مدرس مدیریت استاد مدیریت

بهزاد حسین عباسی مدرس مدیریت استاد مدیریتی سخنران مدیریت آموزش مدیریت در سازمان شما
 

  بهزاد حسین عباسی استاد مدیریت مدرس مدیریت       مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت  مدرس مدیریت استاد مدیریت آموزش مدیریت تدریس مدیریت   

مدرس دوره های مدیریت آموزش فروش آموزش بازاریابی

آموزش دوره مدیریت آموزش فروش آموزش بازاریابی سخنران مدیریت

مدرس دوره های مدیریت آموزش فروش آموزش بازاریابی

آموزش دوره مدیریت آموزش فروش آموزش بازاریابی سخنران مدیریت

۲۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

ایجاد بستر برای بازاریابی خصوصی سازی مدرس بازاریابی

استاد مدیریت سخنران مدیریت | دوشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۴۶ ب.ظ | ۰ نظر

ایجاد بستر مناسب برای بازاریابی خصوصی سازی

ایجاد بستر برای بازاریابی خصوصی سازی    مدرس بازاریابی

مدرس بازاریابی

تهران - ایرنا - مشاور رییس کل سازمان خصوصی سازی گفت: نمایشگاه بورس، بانک و بیمه کیش یکی از فضاهایی است که می تواند به تحقق هدف واگذاری ها در سازمان خصوصی سازی کمک کند زیرا از این طریق امکان بازاریابی برای سازمان فراهم می شود.

ایجاد بستر مناسب برای بازاریابی خصوصی سازی

به گزارش روز شنبه ایرنا، جعفر سبحانی با اشاره به حضور این سازمان در نخستین نمایشگاه بین المللی بورس، بانک، بیمه، افزود: هنوز برنامه های شرکت برای حضور در نمایشگاه کیش نهایی نشده ولی قطعا از فضای ایجاد شده در راستای اهداف سازمان استفاده خواهیم کرد. 

وی افزود: با توجه به اینکه این نمایشگاه فضای مناسبی برای سرمایه گذاران داخلی و خارجی ایجاد می کند و سازمان خصوصی سازی هم به عنوان دستگاهی که وظیفه واگذاری شرکت های دولتی را در دستور کار دارد، قطعا برای تحقق اهداف سازمان برنامه ریزی خواهیم داشت. 

سبحانی با مثبت ارزیابی کردن فضای نمایشگاه بورس، بانک، بیمه و سرمایه، تصریح کرد: از همه فضاهایی که به جلب سرمایه کمک می کند، استفاده می کنیم تا شرکت ها را در معرض دید افرادی که پتانسیل خرید دارند، قرار دهیم. 

مشاور کل سازمان خصوصی سازی با تاکید بر استفاده از فضای نمایشگاه، گفت: نمایشگاه سرمایه، بانک و بیمه کیش یکی از آن فضاهایی است که می تواند به هدف واگذاری ها در سازمان خصوصی سازی کمک کند تا از این طریق امکان بازاریابی را برای سازمان فراهم شود. 

برای مشاوره با ما تماس بگیرید

مدرس اصول و فنون مذاکره 

استاد اصول و فنون مذاکره 

تدریس اصول و فنون مذاکره 

سخنران اصول و فنون مذاکره 

آموزش اصول و فنون مذاکره

دوره اصول و فنون مذاکره


 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی


 بهزاد حسین عباسی

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

وی ادامه داد: در این نمایشگاه طرح مسائل خصوصی سازی را به شکل نشست های تخصصی در دستور کار داریم، ضمن آنکه عمده افرادی که شرکت می کنند سرمایه گذاران داخلی و خارجی هستند و تلاش می کنیم از قبل این موضوع در بحث خصوصی سازی حضور بیشتر آنها را داشته باشیم. 

یادآور می شود، ‫نخستین نمایشگاه بین المللی بورس، بانک، بیمه و سرمایه و ششمین نمایشگاه معرفی فرصت های سرمایه گذاری کشور 29 مهر تا 2 آبان در جزیره کیش برگزار می شود. 

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس اصول و فنون مذاکره تدریس اصول فنون مذاکره

استاد مدیریت سخنران مدیریت | يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۳۳ ق.ظ | ۰ نظر

اصول فنون مذاکره


   مقدمه

مدرس اصول و فنون مذاکره    تدریس اصول فنون مذاکره

مدرس اصول و فنون مذاکره

بیشتر مدیران حرفه ای به اهمیت مذاکره در زندگی واقفند، زیرا زمان قابل توجهی از زندگی حرفه ای خود را صرف مذاکره می کنند. به علاوه، زندگی شخصی شان هم با مذاکره همرا ه است. موفقیت و اثر بخشی حرفه ای آنان به شدت متأثر از توانایی آنها در هنر و فن مذاکره است.این مهارت یا ناشیگری آنان در مذاکره است که نظر مدیران، همکاران، زیر دستان، مشتریان، رقبا و سایرین را درباره موفقیت کاری شان شکل می دهد. مدیران، زمان و کوشش بسیاری را صرف مذاکره می کنند، اما معدودی از آنان هنر و دانش مذاکره را به درستی می دانند.از این رو، بسیاری از مدیران حرفه ای نیازمند رویکرد بهینه در طرح ریزی و اجرای مذاکره‌ها هستند.


مذاکره یک فرایند بسیار پویا، و نه یک جریان ایستا، است. یعنی از زمان شروع تا پایان مذاکره، فرایند مذاکره در معرض ارزیابی و تغییر است. حتی پیش از هر کنش و واکنشی ، دو طرف، جداگانه به بر آورد نیازها، علاقه ها و هدف ها می‌پردازند تا موقعیت خود و طرف مقابل را بسنجند. معمولا طی تعاملاتی که در مذاکره پیش می‌آید، این ارزیابی ها و بر آوردها در معرض تغییر و تحول اند. اطلاعات جدیدی که می رسند، باید ارزیابی و طبقه بندی شوند این پویایی و ماهیت تغییر پذیر گفت‌وگو است که سبب پیچیدگی و دشواری می شود. توجه به مذاکره و دیدن آن به صورت فرایندی پویا از تبادل کنترل شده اطلاعات، بر تأثیرهای مثبت مذاکره‌کننده می افزاید و مخاطره‌های ناشی از نقص و خلل در گرد آوری ، پنهان سازی، افشا یا توجه کامل به اطلاعات را به حداقل می‌رساند.(شوئنفیلد، 1384،ص12‌)


 



   مقدمه


بیشتر مدیران حرفه ای به اهمیت مذاکره در زندگی واقفند، زیرا زمان قابل توجهی از زندگی حرفه ای خود را صرف مذاکره می کنند. به علاوه، زندگی شخصی شان هم با مذاکره همرا ه است. موفقیت و اثر بخشی حرفه ای آنان به شدت متأثر از توانایی آنها در هنر و فن مذاکره است.این مهارت یا ناشیگری آنان در مذاکره است که نظر مدیران، همکاران، زیر دستان، مشتریان، رقبا و سایرین را درباره موفقیت کاری شان شکل می دهد. مدیران، زمان و کوشش بسیاری را صرف مذاکره می کنند، اما معدودی از آنان هنر و دانش مذاکره را به درستی می دانند.از این رو، بسیاری از مدیران حرفه ای نیازمند رویکرد بهینه در طرح ریزی و اجرای مذاکره‌ها هستند.


مذاکره یک فرایند بسیار پویا، و نه یک جریان ایستا، است. یعنی از زمان شروع تا پایان مذاکره، فرایند مذاکره در معرض ارزیابی و تغییر است. حتی پیش از هر کنش و واکنشی ، دو طرف، جداگانه به بر آورد نیازها، علاقه ها و هدف ها می‌پردازند تا موقعیت خود و طرف مقابل را بسنجند. معمولا طی تعاملاتی که در مذاکره پیش می‌آید، این ارزیابی ها و بر آوردها در معرض تغییر و تحول اند. اطلاعات جدیدی که می رسند، باید ارزیابی و طبقه بندی شوند این پویایی و ماهیت تغییر پذیر گفت‌وگو است که سبب پیچیدگی و دشواری می شود. توجه به مذاکره و دیدن آن به صورت فرایندی پویا از تبادل کنترل شده اطلاعات، بر تأثیرهای مثبت مذاکره‌کننده می افزاید و مخاطره‌های ناشی از نقص و خلل در گرد آوری ، پنهان سازی، افشا یا توجه کامل به اطلاعات را به حداقل می‌رساند.(شوئنفیلد، 1384،ص12‌)


 


تعریف مذاکره


فرهنگ مارین وبستر مذاکره را عمل یا فرایند گفت و گو با دیگری برای دستیابی به توافق بر سر مسئله‌ای تعریف کرده است.


در فرهنگ امریکن هریتیج مذاکره به صورت عمل یا فرایند گفت و گو با دیگران برای دستیابی به توافق یا یک موافقت نامه تعریف شده است.


گفت و گویی که هدف آن دستیابی به یک توافق است، تعریفی است که فرهنگ اکسفورد از مذاکره ارائه داده است.


همان گونه که ملاحظه می شود صرف نظر از تفاوت های جزئی، هر سه تعریف گفته شده تقریبا شبیه به هم هستند. دو عنصر گفت و گو و توافق در هر سه تعریف وجود دارد.


از دیدگاه دیگر می توان گفت، مذاکره فراگرد تصمیم گیری توافقی بین افراد به هم وابسته و با ترجیحات متفاوت است (1991:446 , Bazerman & Neal )، یا می‌توان گفت مذاکره فراگردی است که دو یا چند نفر یا گروه دارای هدفهای مشترک و متضاد،طرحهای پیشنهادی خود را بیان می کنند و شرایط خاص خود را مورد بحث قرار می دهند تا احتمالا به توافق برسند (1995:446 ,Hellriegel). به عبارت دیگر،مذاکره در صورتی تصمیم گیری مشترک است که طرفین ترجیحات متفاوتی داشته باشند. یکی از صا حب نظران، مذاکره را داد و ستد یا بده بستان آشکار و داوطلبانه میان دو طرفی می داند که هر یک چیزی از دیگری می خواهد، بنابراین هر یک از دو طرف می تواند پیشنهاد طرف مقابل را نپذیرد.


 


 


عناصر مذاکره


هرب کوهن،در کتاب خود،موسوم به می توان در مورد همه چیز مذاکره کرد سه عنصر حیاتی هر مذاکره ای را اطلاعات،زمان و قدرت معرفی می کند و نقش هر یک را در مذاکره به اختصار شرح می دهد:


1.اطلاعات: طرفی که بهترین درک و شناخت را ازآنچه که باید انجام شود دارا باشد، قدرت بیشتری درمذاکره دارد.


2.زمان: طرفی که از نظر وقت در تنگنا نباشد، کار خود را بهتر انجام می دهد. هیچ وقت در تنگنای وقت مذاکره نکنید و اجازه ندهید که طرف مقابل احساس کند در تنگنای وقت هستید.


3.قدرت: هیچ وقت قدرت را به طرف مقابل واگذار نکنید.


با توجه به این مطالب هر یک از عناصر مذاکره را به صورت فشرده، این‌گونه مورد بحث قرار می دهیم:


بیشتر افراد بر این باورند که مذاکره با انجام ملاقات بین طرفین درگیر شروع شده و پایان می یابد،در حالی که واقعیت این نیست. برای انجام یک مذاکره موفق، هفته ها،ماه ها و گاهی سالها باید وقت صرف کرد. زمان مورد نیاز پیش از انجام مذاکره، به طورعمده به جمع آوری اطلاعات در مورد هدفها،نیازمندی ها وسبکهای مذاکره‌ای طرف مقابل و طراحی فرایند مذاکره اختصاص می یابد. البته زمان صرف شده، در اصل انجام مذاکرات نیز اهمیت زیادی دارد. اکثر اوقات مذاکره‌ها در 20 درصد آخر وقت مذاکره به نتیجه می‌رسند. این جنبه از مذاکره از قاعده جالب پارتو (اقتصاددان و جامعه شناس ایتالیایی)موسوم به قانون20-80 پیروی می کند،که به نظر در کل زندگی انسان ساری و جاری است.مطابق این قانون 20 درصد آنچه که فرد انجام می دهد 80 درصد نتایج را به بار می آورد،و بر عکس 80 درصد آنچه که فرد انجام می دهد 20درصد نتایج را به وجود می آورد.


درمذاکره می توان این قانون را این گونه بیان کنیم که 80 درصد نتایج مورد نظر،عموماً در20درصد آخروقت، مورد توافق قرارمی گیرند. زمان و ضرب‌الاجل‌ها ممکن است به نفع هریک ازطرفین باشد،که این بستگی به شرایط دارد. توجه به نکته‌های زیر می تواند وقت رادر خدمت طرف خبره قراردهد:


1.ازآنجایی که بیشترتوافقها در20درصد آخروقت مذاکره صورت می گیرند، باید خونسرد، صبور و منتظر زمان مناسب برای اقدام بود.


2.اگر در تمام کردن سریع مذاکره‌ها منافعی وجود دارد، ارزش این کاررابه طرف مقابل گوشزد کنند. گاهی اوقات یک ویا هردوطرف مذاکره ازسریع انجام شدن مذاکره‌ها منتفع می شوند.


3.بایدبه خاطرسپردکه ضرب الاجل هارا می توان تغییردادویاازبین برد.بانزدیک شدن به ضرب الاجل نبایدوحشت کرد،بلکه در تغییرآن باید سعی کرد.


4.تلاش شود تا به ضرب الاجل طرف مقابل پی برده شود.وقتی که حریف به آخرین مهلت خود نزدیک می شود سطح فشار روانی اش بالا می رود وطرف مقابل می تواند از این موقعیت برای تشویق حریف به پذیرش توافقهای مورد نظر خود بهره گیرد.


همان ذهنیت که مذاکره را فقط گفت وگو ودیدار طرفین در زمان مشخصی می‌داند، باعث می شود که بسیاری از افراد، بدون کسب اطلاعات لازم، پشت میز مذاکره قرار می گیرند. مذاکره یک واقعه نیست، بلکه یک فرایند است که از مدتها پیش از گفتگوی رودررو آغاز می شود.یک دلیل مهم برای اینکه خیلی زودتر از آغاز مذاکره‌ها باید آماده شد، این است که در جریان مذاکره‌ها طرف مقابل، منافع،نیازمندی ها وانگیزه های خود را پنهان می کند. به طور معمول افراد پیش از انجام دیدارهای رسمی، بیشتر ممکن است اطلاعات ارائه کنند. اطلاعات لازم برای مذاکره را می توان از هر جایی به دست آورد:جست وجو در اینترنت،گفت و گو با فرد یا افرادی که سابقه مذاکره با طرف‌های مورد نظر را داشته اند،گفت وگو با دوستان وافراد مرتبط با طرف مذاکره و....


آخرین عنصر در مذاکره، قدرت است. هر چند بسیاری با شنیدن واژه قدرت مفهوم منفی از آن برداشت می‌کنند،اما قدرت در نفس خودش، نه خوب است نه بد.آنچه که بد است سوء استفاده از قدرت است.


گونه‌های مختلفی از قدرت می تواند بر نتیجه مذاکره اثر بگذارند؛ مانند: قدرت مقام، قدرت دانش و تخصص، قدرت پاداش و تنبیه و قدرت شخصیت. علت آنکه می گوییم می تواند این است که اگر از قدرت برخوردار باشیم ولی از آن بهره نگیریم،این قدرت ارزشی ندارد.(‌گرشاسبی، 1384: 31-33 )


 برای مشاوره با ما تماس بگیرید

مدرس اصول و فنون مذاکره 

استاد اصول و فنون مذاکره 

تدریس اصول و فنون مذاکره 

سخنران اصول و فنون مذاکره 

آموزش اصول و فنون مذاکره

دوره اصول و فنون مذاکره


 مدرس فروش سخنران فروش استاد فروش تدریس فروش معلم فروش

  مدرس فروشندگی سخنران فروشندگی استاد فروشندگی تدریس فروشندگی معلم فروشندگی


 بهزاد حسین عباسی

سخنران اصول و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104


فرایند مذاکره


مذاکره از پنج مرحله تشکیل شده است:


1) تدارک و برنامه ریزی؛


2) تنظیم تاکتیک مذاکره ؛


3) توضیح و توجیه؛


4) بحث و ارائه راه حل ؛


5) تنظیم توافق نامه.


 


1. تدارک و برنامه ریزی: پیش از شروع مذاکره باید این نکته ها را روشن کرد: ماهیت تعارض و اختلاف چیست؟ چه عواملی موجب بروز این اختلاف شده است؟ چه کسانی درگیرند و چه پنداشت یا برداشتی از مسئله مورد اختلاف دارند؟


مقصود شما از مذاکره چیست؟چه هدفهایی دارید؟ برای تدوین استراتژی مورد نظر از اطلاعات جمع آوری شده استفاده کنید .همانند استاد شطرنج باید بدانید که در برابر هر حرکت طرف مقابل، چه حرکتی را باید انجام دهید.


2. تنظیم تاکتیک مذاکره: پس از ارائه استراتژی (تدارک و برنامه ریزی) این آمادگی را دارید که برای خود و طرف مقابل ضوابطی را تعیین کنید.آن مقررات از این قرار است:چه کسی یا کسانی مذاکره انجام خواهند داد؟در کجا باید این مذاکره‌ها انجام شود؟محدودیت زمان چقدر است؟کدام مسئله (یا مسائل)دامنه مذاکره‌ها را محدود می‌سازند؟اگر به بن بست رسیدید، چه باید بکنید؟در این مرحله،طرفهای مذاکره پیشنهادهای نخستین را ارائه خواهند داد.


3.توضیح و توجیه: پس از اعلام موضع اولیه،شما و طرف مذاکره باید تقاضای اصلی را توضیح داده، آن را توجیه کنید.در این مرحله الزامی به برخورد و رویارویی نیست،زیرا در این مرحله طرفهای مذاکره به فرصتی دست می یابند تا با خواسته های طرف دیگر بیشتر آشنا شوند ودر یابند که تقاضای آنها تا چه اندازه اهمیت دارد.در این مرحله باید اسناد و مدارکی مبنی بر حقانیت درخواست و تقاضا ارائه کرد.


4.چانه زدن و حل مسئله: ماهیت مذاکره بر داد و ستد قرار دارد.تردیدی نیست که طرف های درگیرباید کوتاه بیایند تا زمینه توافق فراهم شود.


5.تنظیم توافقنامه و اجرا: تنظیم توافقنامه، آخرین مرحله ای است که در فرایند مذاکره به اجرا در می آید.در این موافقتنامه باید راهها و شیوه های اجرایی و جزئیات که مورد توافق طرفین قرار گرفته، مشخص می شود. (رابینز، 1381: 811-813 )


شاخص های مذاکره اثر بخش


برای شناسایی مذاکره اثر بخش، از سه شاخص: کیفیت،کارایی و توازن استفاده می شود که در (جدول شماره 1) نشان داده شده است.


اگر طرفین مذاکره نتوانند به مسائل مورد توافق دست یابند، ممکن است دچار تنگنا شوند.ولی توافق در مذاکره می تواند معنی و مفهوم متفاوتی داشته باشد.توافق می تواند به نفع یا ضرر طرفین یا یکی از آنها باشد. مذاکره اثربخش به منافع مشترک منجر می شود و تصمیم‌های مشترک به نفع طرفین خواهد بود.هنر مذاکره کنندگان به چگونگی رسیدن به این مرحله بستگی دارد.( رضائیان، 1382: 92‌)


استراتژی های مذاکره


زمانی که افراد یا گروه ها برای حل اختلافی وارد مذاکره می شوند، جهت گیری یا روش ویژه‌ای را دنبال می کنند. این جهت گیری یا مبتنی بر نگرشی رقابتی است یا مبتنی بر نگرش همکاری. بر این اساس دو استراتژی عمده را می توان در مذاکره قائل شد: استراتژی همکاری(تلفیقی) و استراتژی رقابتی(تقسیمی). استراتژی تلفیقی مبتنی بر همکاری است و طرفینی که چنین سبکی را اتخاذ می کنند راه حلهای برد-برد را دنبال می کنند. استراتژی رقابتی مبتنی بر رقابت است و طرفینی که چنین رهیافتی را اتخاذ می کنند راه حلهای برد- باخت را دنبال می کنند.


البته برخی محققــان مانند فیشر و اوری در کتــاب معروفشان موسوم به Yes to Getting به وجود سه استراتژی نرم، سخت واستراتژی‌ای که آنها نام مذاکره قاعده‌مند (Principled) را بر آنها نهاده اند، معتقدند. به نظر این نویسندگان استراتژی سخت، به شدت رقابتی است، استراتژی نرم به شدت مبتنی بر همکاری است و استراتژی مذاکره قاعده مند مسئله‌ای بینابین است. این استراتژی بیشتر مبتنی بر همکاری و کمتر مبتنی بر رقابت است.


لکسس و سبنیس از نخستین افرادی بودند که ثابت کردند تمامی استراتژی‌های مطرح در مذاکره، ذیل دو استراتژی همکاری و رقابت قابل طبقه‌بندی می‌باشند و نیز این که در هر مذاکره ای، لاجرم ترکیبی از هردو استراتژی به کار می‌رود. مطابق نظر این دو، در هر مذاکره‌ای مذاکره‌کنندگان ابتدا با اتخاذ استراتژی همکاری، تلاش می کنند تا با بزرگتر کردن امتیازها ایجاد ارزش کنند،اما درنهایت چاره ای جز تقسیم ارزش ایجاد شده نیست، بنابراین بر مبنای استراتژی تقسیمی، منافع یا ارزش به وجود آمده را تقسیم می کنند (1983 ,Ury &Fisher). با توجه به نزدیکی زیاد استراتژی قاعده‌‌مند به استراتژی همکاری ما نیز همانند محققان امروزی، استراتژی‌های مذاکره را در دو صورت: استراتژی همکاری و استراتژی رقابتی، بررسی خواهیم کرد.


استراتژی رقابتی


استراتژی رقابتی، عبارت است از یک سبک یا نگرش رقابتی که در مذاکره برای تقسیم یک منبع ثابت، مانند پول و امکانات، مورد استفاده قرار می گیرد. در مذاکره مبتنی بر رهیافت رقابتی طرفین با این تصور که منبع یا امتیاز موجود ثابت و غیر قابل بزرگتر شدن است، تلاش می‌کنند هر چه که می توانند سهم خود را از منبع موجود افزایش دهند.


علت اتخاذ این استراتژی این است که در برخی مذاکره‌ها، اختلافها به گونه‌ای است که به گونه دیگر قابل حل نیست و تنها یکی از طرفین باید به کل منفعت موجود و یا بیشتر آن دست یابد. در این نوع مذاکره‌ها هر اندازه منبع مورد مذاکره‌ها بزرگتر و حیاتی تر باشد، گفت و گوها و به سرانجام رساندن مذاکره‌ها دشوارتر است.


در هر حال، همچنان که در ادامه خواهیم آورد همواره بهره‌گیری از استراتژی همکاری بر استراتژی رقابتی اولویت دارد و تنها در مواقعی که درواقع امکان همکاری نباشد، باید از استراتژی رقابتی استفاده کرد. زمانی که روابط آینده برای طرفین مذاکره مهم نباشد(مثلا روابط دو شرکت تجاری) نیز می توان از این استراتژی استفاده کرد. طرفی که می‌‌خواهد در این نوع مذاکره‌ها برنده میدان باشد، باید از حداقل ها، و حداکثر هایی که طرف مقابل برای خود تعیین کرده است، آگاهی یابد و سپس تلاش کند نتیجه مذاکره‌ها را هر چه بیشتر به هدفهای خود نزدیک کند. در این نوع مذاکره‌ها معمولا طرفین به تاکتیک های غیر اخلاقی نیز روی می‌آورند تا نتیجه را به نفع خود تمام کنند، زیرا مسئله برد و باخت و همه یا هیچ است و روابط آینده نیز اهمیت ندارد، بنابراین جایی برای اخلاق مذاکره باقی نمی ماند.


اطلاعات، نقش حیاتی را در مذاکره‌ها مبتنی بر سبک رقابتی ایفا می کنند. هر طرف سعی می کند از اطلاعات خود حفاظت کند و در مقابل، به اطلاعات مربوط به خطوط قرمز و راه حلهای طرف مقابل دست یابد. برتری اطلاعاتی در این مذاکره‌ها موجب تفوق استراتژیک می‌شود و طرف برتر، نتیجه مذاکره را به نفع خود به پایان خواهد رساند.


 


 


 


استراتژی همکاری


استراتژی همکاری یا تلفیقی، عبارت است از: یک سبک مذاکره ای که در آن طرفین برای یافتن یک راه حل برد-برد برای رفع اختلافهای خود با یکدیگر همکاری می‌کنند. کانون توجه این استراتژی بر توافقهایی است که مبتنی بر منافع طرفین است و رضایت هردو طرف را جلب می کند.


خمیرمایه این استراتژی، تلفیق است، بدین معنا که ظرفیت نهفته برای ترکیب منافع طرفین را به گونه‌ای که ارزش مشترک ایجاد کند. یا منفعت موجود را بزرگتر سازد. این ظرفیت نهفته برای ترکیب زمانی وجود دارد که مسائل متعددی در مذاکره در میان باشد تا طرفین با معامله بر سر مسائل مختلف به راه حل رضایت طرفین دست یابند.


اهمیت این استراتژی در این است که در پایان مذاکره‌های مبتنی برآن، هردوطرف برنده می شوند واز نتیجه راضی هستند و روابط خوب نیز بین آنها ادامه می یابد. بر خلاف مذاکره‌های رقابتی که مبتنی بر مواضع ثابت و متضاد است و معمولا به سازش یا شکست مذاکره‌ها منتهی می‌شوند ، در مذاکره‌های مبتنی بر سبک همکاری طرفین به آنچه که می خواهند و یا به بیشتر از آنچه می خواستند، دست می‌یابند. ( گرشاسبی، 1384: 91-95 )


اصول مذاکره


از جمله مباحث مهمی که در فن مذاکره مورد توجه محققان قرار دارد اصول و یا به عبارت بهتر مهارتهای مذاکره است، فراگیری و کاربرد دقیق این ویژگیها به مذاکره کنندگان امکان می دهد تا با دیدی باز، فرایند مذاکره را به دست گیرند و نتیجه مطلوب را عاید خود کنند.


برخی از مهارتهای مذاکره ذاتی است و بعضی از افراد از آن برخوردارند، مانند خلاقیت،اما برخی دیگر اکتسابی است که در سایه آموزش و کسب تجربه در میدان عمل به دست می آیند.در بین اصول مذاکره اصل خوب شنیدن جزو اصول مادر محسوب می شود، بنابراین، ما این اصل را با تفصیل بیشتری مورد بحث قرار می دهیم.


هنر و مهارتهای شنیدن


یکی از رموز موفقیت در مذاکره و از اصول بنیادین آن، شنیدن است.شنیدن در مذاکره آنقدر اهمیت دارد که از آن به عنوان هنر شنیدن و یا شنیدن فعال یاد می‌شود.اغلب می گویند که بهترین مذاکره کننده بهترین شنونده است.اساس مذاکره بر ارتباط گیری درست بین طرفین است و شنیدن و فهم دقیق مسائل باعث برقراری ارتباط درست می شود.به باور محققان هر فرد روزانه دست کم در یک مورد مرتکب اشتباه شنیداری می شود.در مذاکره چنین اشتباهاتی خسارت بار است.


به طور معمول، سه عامل موجب می‌شود تا مذاکره کنندگان از شنیدن فعال باز مانند.نخست اینکه آنها فکر می کنند که مذاکره اساساً تشویق دیگران به پذیرش است و ابزار تشویق هم، حرف زدن است.آنها توجه ندارند که بدون آگاهی از انگیزه های طرف مقابل تشویق امکان پذیر نیست.دوم اینکه مذاکره کنندگان آن قدر به حرف زدن اشتیاق دارند که زمان شنیدن خود را به انتظار صرف می کنند تا دوباره نوبت حرف زدنشان برسد وبه این ترتیب ممکن است متوجه اطلاعاتی که در فرایند مذاکره حیاتی است، نشوند.عامل سوم این است که گاهی مذاکره کنندگان مطلبی را که نمی‌خواهند بشنوند، نمی شنوند، تا جایی که حتی متوجه بی علاقگی طرف مقابل به معامله یا خرید از آنها یا فروش به آنها نمی شوند.


فراگیری شنیدن موثر، کاری است دشوار، اما ثمربخش.ما در اینجا چند قاعده را ذکر می کنیم که به مذاکره‌کنندگان کمک می کند تا شنوندگان فعالی شوند.


_ همیشه به شنیدن علاقه‌مند باشید.


_ به جای حرف زدن بپرسید.


_ به زبان بدنی طرف مقابل توجه کنید.


_ ابتدا اجازه دهید طرف مقابل حرفهای خود را بزند.


_ حرف طرف مقابل را قطع نکنید.


_ از بروز عوامل حواس پرت کن، جلوگیری کنید.


_ همه نکته‌ها و مسایل را یادداشت کنید.


_ صحبت کردن و شنیدن همزمان غیر ممکن است.


_ عصبی نشوید (گرشاسبی، 1384: 41-45)


تاثیر شرایط و عوامل موقعیتی بر مذاکره


ثمر بخشی مذاکره، به موقعیت و رفتارهای مذاکره کنندگان بستگی دارد.چهار مورد از عوامل موقعیتی مهم عبارتند از:


1. مکان


آسان‌تر است که در قلمرو خودتان مذاکره کنید، زیرا با محیط مذاکره آشناتر هستید و می توانید راحتی و آرامش خود را حفظ کنید. همچنین فشار و دشواری ناشی از مسافرت یا وابستگی به منابع دیگران در زمان مذاکره وجود ندارد، با توجه به اهمیت استراتژیک مکان مذاکره،بسیاری از مذاکره کنندگان با قلمرو بی طرف موافقت می کنند.


2. شرایط فیزیکی


فاصله فیزیکی بین بخشها و رسمیت شرایط فیزیکی می تواند روی تمایل بخشها نسبت به یکدیگر و موضوعهای مذاکره تاثیر گذارد. افرادی که رو در روی هم می نشینند،احتمال دارد که تمایل برد- باخت نسبت به موقعیت تعارض را توسعه دهند.در مقابل،بعضی گروهها ی مذاکره به صورت عمدی شرکت کنندگان را دور یک میز جمع می کنند تا یک تمایل برد-برد را انتقال دهند.


3. گذر زمان


زمان بیشتری که افراد در مذاکره سرمایه گذاری می کنند،تعهد قوی تر آنها برای دستیابی به یک توافق را در پی دارد.گذر زمان، انگیزه حل تعارض را افزایش می دهد و همچنین تشدید مسائل تعهد را در پی دارد.برای مثال،زمان بیشتر در مذاکره تمایل قوی تر برای توافق های تضمین نشده را ایجاد می کند، تا مذاکره شکست نخورده باشد.ممکن است تعیین موعد مقرر در مذاکره تا اندازه‌ای که بخشها را برای کامل کردن مذاکرات برانگیزاند،مفید باشد.به هر حال ،در موعدهای مقرر زمانی، ممکن است مذاکره‌ها به نتایج منجر نشود.اما در مواردی ممکن است مذاکره کنندگان به صورت سریع تر همراه با راهکارهای مناسب در موعد مقرر توافق کرده، تقاضاهاشان را تعدیل کنند.


4. ویژگیهای مخاطب


بیشتر مذاکره‌کنندگان مخاطبانی دارند.هر کس برای حفظ یا کسب منفعتی در مذاکره شرکت می کند. مذاکره‌کنندگان، زمانی که مخاطبان (کسانی که مذاکره برای منفعت آنها انجام می شود) مذاکره را نگاه می کنند یا اطلاعات جزیی در مورد فرایند دارند، در مقایسه با موقعیت هایی که مخاطب فقط نتایج نهایی را می بیند متفاوت عمل می کنند.زمانی که مخاطب نظارت مستقیم مذاکرات دارد،مذاکره کنندگان مایل هستند بیشتر رقابتی باشند و کمتر می خواهند که توافق کنند. این رفتارهای سخت گیرانه به مخاطب نشان می دهد که مذاکره کننده برای منافعش کار می کند.با تماشای مخاطبان، مذاکره کنندگان همچنین علاقه بیشتری در حفظ وجهه خود دارند (سید جوادین، 1386: 457-459).


شیوه های عمومی بن بست شکنی


در این بخش شیوه های عمومی بن بست شکنی را،با این توضیح مطرح می‌سازیم که برخی شیوه‌ها ساده و بلافاصله با وقوع بن بست قابل بهره برداری می‌باشند. در حالی که بـرخـی شیوه‌های دیگر پیچیده‌تر و زمان‌بر می باشند و در موقعیت‌های دشوار‌تر کاربرد دارند.


1.تنفس


این شیوه،در عین سادگی می تواند بسیار راه گشا باشد. مذاکره فرایندی خسته کننده و استرس آور است و یک لحظه خستگی و هیجان و عصبانیت ممکن است فرد مذاکره کننده را به بیان سخنان نامعقول یا به سوی تصمیمهای ناسنجیده بکشاند. می‌توان با دادن وقت تنفس، مذاکره کنندگان را در شرایط روحی و روانی خوبی قرار داد، سپس به مذاکره ادامه داد.


2.جدا کردن واقعیت‌ها از اوهام


گاهی در مذاکره‌ها، طرفین حرفهایی می‌زنند که به گمان خودشان واقعیت هستند، در حالی که اوهامی بیش نیستند. این اوهام می تواند مذاکره را به بن بست برساند. مذاکره کننده یا میانجی حرفه ای می تواند با ارائه دلیل و برهان ونیز اسناد و مدارک به طرف یا طرفین دچار اوهام، نشان دهد که نظرهای آنها تاچه اندازه با واقعیت فاصله دارد؛ در نتیجه امکان گشایش در کار به وجود می آید.


 


3. توافق در اصول


گاهی توافق بر سر موضع یا موضوعی حاصل نمی شود ، اما طرفین بر این باورند که ممکن است در آینده دور یا نزدیک توافق امکان پذیر باشد. در اینجا طرفین باید سعی کنند بر سر اصول و مبانی و نه جزئیات موضوعها توافق کنند . زیاد شنیده می شود که پس از پایان برخی مذاکره‌ها دو طرف اعلام می کنند که: طرفین توافق کردند که مذاکره‌ها تا دستیابی به نتیجه مثبت ادامه یابد. این حاکی از این است که طرفین با بن بست هایی روبه‌رو بوده‌اند‌، اما به جای اعلام شکست مذاکره‌ها ، تصمیم به ادامه آن گرفته اند .


4.ارائه اطلاعات جدید


بعضی اوقات و در شرایط بن بست، ارائه اطلاعاتی تازه، ممکن است مذاکره را از بن بست خارج سازد . مذاکره کننده حرفه ای با وقوع بن بست باید طرح مذاکره ای خود را باز بینی کند .ممکن است اطلاعات جدید، تردید های طرف مقابل را برطرف کند . در یک مذاکره تجاری، ممکن است طرف مذاکره نسبت به کیفیت محصول مورد نظر برای خرید دچار تردید های جدی باشد و یا اطلاعات نادرست در اختیار داشته باشد.طرف فروشنده ممکن است با ارائه اطلاعات تکمیلی بتواند از شکست مذاکره‌ها جلو گیری کرده، کار ادامه یابد.


5. استفاده ازشخص ثالث


این شیوه به ویژه در دو دهه گذشته بسیار رایج شده است . زمانی که طرفین مذاکره به هیچ وجه نمی توانند کنار بیایند ،چاره ای جز رجوع به یک میانجی نیست.


6. امتیاز دادن


امتیاز دادن برای شکست بن بست، شیوه‌ای نیست که همه و همه وقت بتوانند از آن استفاده کنند.به طور مسلم معنی امتیاز‌دهی، واگذاری نتیجه مذاکره به طرف مقابل نیست.معمولا در مذاکره‌ها موضوعهای مختلفی مورد بحث است بعضی وقتها، نه یک موضوع کلان و خود موضوع کلان را می توان به موضوعهای ریزتر تقسیم کرد. به طور معمول، بن بست بر سر تمام مسائل رخ نمی دهد. بنابراین در برخی مواقع با توجه به شرایط، می‌توان بر سر موضوعی به حریف امتیاز داد ،با این امید که در موضوع و موضوعهای بعدی امتیاز گرفت.باید شرایط را سنجید. پافشاری بر سر یک موضوع ممکن است مذاکره‌ها را ابتدا به بن بست و سپس به شکست برساند ، در حالی که کوتاه آمدن بر سر آن موضوع می تواند منجر به ادامه مذاکره و کسب امتیازهای دیگر شود.


7. تغییر مذاکره کنندگان و میانجی


برخی مواقع طرف های مذاکره، ذهنیتی از یکدیگر پیدا می کنند که مذاکره‌های مکرر نیز این ذهنیت‌ها را بر طرف نمی‌سازند و احتمال به نتیجه رسیدن مذاکره ضعیف است. گاهی نیز میانجی یا طرف ثالث به دلایل مختلف (نداشتن تبحر یا عدم آمادگی کافی و یا عدم رعایت بی‌طرفی ) قادر به شکستن بن بست نیست. نفرات جدید،یعنی قیافه ها،فکرها، گونه سخن گفتن و تصمیم گیری جدید و یا تغییر برخی از نفرات تیم مذاکره کننده یا میانجی، ممکن است شرایط جدیدی را فراهم سازند که نتیجه آن عبور از بن بست باشد.


8. تغییر اولویت‌بندی موضوعهای مذاکره


به گونه ساده، اگر در مذاکره‌ای پنج موضوع در دستور کار است و طرفین در موضوع دوم یا سوم به بن بست رسیده اند‌، می توان بحث در مورد دو موضوع دیگر را به تاخیر انداخت و توافق کرد که آن دو موضوع در آخر مورد بحث قرار گیرد.


 


 


9. خرد کردن موضوع بن بست آفرین


گاهی اوقات، یک موضوع به صورت کلی بدون راه حل و غیر قابل توافق به نظر می رسد اما با خرد کردن آن به اجزای ریز‌تر‌‌، می توان جز به جز آن ها را بررسی کرد‌.در این مواقع معمولا گروه ها یا کمیته‌های فرعی ، انجام چنین وظیفه ای را به عهده می گیرند و در محیط غیر رسمی و آرامتر جزئیات امر را مورد بررسی قرار می‌دهند (‌گرشاسبی، 1384 : 203 - 207‌).


ملاحظاتی پیرامون آخرین لحظه‌های حساس مذاکره


لحظه های آخر مذاکره،به ویژه درمذاکره‌های مهم، که در آن منافع حیاتی برای طرفین درمیان است، نقش تعیین کننده ای در نتیجه مذاکرات دارد واشتباه از سوی هریک از طرفین می تواند بسیار خطرناک باشد. عمده مشکلاتی که در این مرحله رخ می دهد ناشی از خستگی افراد و تعجیل در به پایان رساندن مذاکره است. حتی خبره ترین مذاکره کنندگان وقتی درگیر مذاکره‌های طولانی، پیچیده و نفس‌گیر می‌‌شوند ، ممکن است دچار خستگی شوند وبا بروز خستگی، دقت، فدای سرعت و تعجیل می شود. در این وضعیت معمولا جزئیات به چشم نمی آید. جزئیاتی که حریف برای قرار دادن آنها در قرارداد برنامه ریزی کرده است؛ جزئیاتی که ریشه وبنیان کلیات قرارداد محسوب می شوند وعدم توجه به آنها بر نتیجه مذاکره اثر می گذارد. مذاکره‌های طولانی وخسته کننده این خطر را در پی دارد که هر لحظه ممکن است یک طرف در مورد نتیجه بخش بودن آن همه تلاش و کار، به تردید افتد.


در مذاکره‌ها معمولا طرفین از عنصر خستگی به عنوان یک تاکتیک بهره برداری، می کنند. طرفی که بر خستگی غلبه کند، پیروز میدان است.


معمولا عامل خستگی به اضافه عامل عجله ،دقت و قضاوت درست نسبت به مفاد قرارداد را قربانی می کند.خبرگان مذاکره از نقش عامل زمان در به نتیجه رساندن و پایان یک مذاکره موفق آگاهند. ایجاد یک احساس نادرست از فوریت کار در ذهن طرف مقابل، می تواند حربه موفقی در تمام کردن یک مذاکره به نفع طرف دیگر باشد. به همین خاطر در بسیاری از مذاکره‌ها یک طرف تلاش می کند تا طرف مقابل متوجه سازد که هر چه مذاکرات زوتر منجر به عقد قرارداد شود، به نفع آن طرف است.


برای غلبه بر مسئله خستگی وفوریت (تعجیل) در ساعتهای آخر مذاکره، می‌توان به این شیوه توسل جست :


نخستین ومهمترین کار شناخت مسئله و پیچیدگی های آن است. اعضای تیم باید بدانند که به هرحال خستگی به وجود می‌آید واین خستگی برعملکرد آنها تاثیر منفی دارد. آنها باید توجه داشته باشند که طرف مقابل ممکن است احساس کاذب فوریت کار را در ذهن آنها به وجود آورد. می توان در مورد این مسائل پیش از مذاکره بحث کرد وتصمیمهای لازم را برای بر خورد با این شرایط اتخاذ کرد.


دومین راه این است که طرفی که هدف تاکتیک احساس کاذب فوریت قرار گرفته است از همان ابتدا تاثیر این تاکتیک را به حداقل برساند. برای به حداقل رساندن چنین احساسی، اعضای تیم باید به خود بقبولانند که معامله یا قرارداد مورد نظر همان اهمیتی را برای طرف مقابل دارد که برای خود آنها دارد. کار دیگری که می‌توان کرد این است که اعضا توجه داشته باشند که در صورت عدم رسیدن به تفاهم، آسمان به زمین نمی آید .


سومین شیوه این است که تیم مذاکره کننده نسبت به تلاش طرف مقابل برای منحرف کردن اولویت های مذاکره از مسائل جزئی و جنبی هشیار باشد. در واقع طرف مقابل انرژی تیم رودررو را در مسائل جنبی می گیرد وتیم خسته را در برابر مسائل اصلی قرار می دهد .


چهارمین شیوه، استفاده از عوامل محیطی است. مثلا با وارد کردن یک فرد جدید به تیم مذاکره می توان تاکتیک خسته کردن طرف مقابل را خنثی کرد.


آخرین شیوه، استفاده متقابل از تاکتیک خسته کردن علیه تیم مقابل است. این تاکتیک به ویژه هنگامی که تیم حریف بیرون از شهر یا کشور خود قرار دارد، می‌تواند موثر باشد. (‌گرشاسبی، 1384‌:‌85‌)


نتیجه گیری


در باره اهمیت برنامه ریزی مذاکره هر چه گفته شود کم است. با بهره گیری از نظام برنامه ریزی این مقاله، مذاکره کننده به بهترین آمادگی ممکن نائل می شود. ولی توجه داشته باشید که برنامه داده شده سنگ نبشته ای نیست که قابل تغییر نباشد؛ بلکه منظور از آن یک راهنمایی مفید و انعطاف پذیر است. یکی از مهمترین اسرار آن است که هدفی محکم و ابزاری نرم داشته باشید. مذاکره کننده باید آماده باشد تا راه های نو و پیش بینی نشده نیل به هدفها را بیازماید و نیز باید آماده باشد تا روش های بی اثر و بی نتیجه را باز شناسد و به دور افکند به کار گرفتن سختگیرانه، ولی انعطاف پذیر برنامه به مذاکره کننده اجازه می دهد که فرصت هایی را که معمولااز دست می‌روند، دریابد. با این رویکرد، احتمال و شانس دستیابی به نتایج موفق افزوده می شود.


بجاست که هشداری نهایی بدهیم: هرگز طرف مقابل را دست کم نگیرید . اقدامهای جسورانه می توانند گه گاه مناسب باشند به شرطی که واقع بینی و انسانیت در آن منظور شده باشد. تاریخ همواره به ما می آموزد که بسی اشتباهها و خطاهای مرگبار، ریشه در آن دارند که طرف مقابل دست کم گرفته شده و از توانمندی های واقعی او غفلت شده است.


 

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس زبان بدن مذاکره Negotiation

استاد مدیریت سخنران مدیریت | جمعه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۳:۵۹ ب.ظ | ۰ نظر

 زبان بدن مذاکره(Negotiation):

گفتگویی میان دو یا چند فرد یا گروه است که با هدف دستیابی به یک درک مشترک، رفع نقاط اختلاف، یا رسیدن به منفعتی در نتیجهٔ آن گفتگو، ایجاد توافق در خصوص دوره‌های اقدام، چانه زنی برای منفعت گروهی یا جمعی، یا حصول نتیجه‌ای رضایتبخش برای منفعت تمامی افراد یا گروه‌های درگیر در فرایند مذاکره، انجام می‌شود.

مدرس زبان بدن مذاکره Negotiation

مدرس زبان بدن مذاکره Negotiation


مذاکره فرایندی است که در آن هر طرف درگیر در مذاکرات


می‌کوشد تا منفعتی برای خودش در پایان مذاکرات بدست


آورد. مذاکره با هدف دستیابی به مصالحه انجام می‌شود.


از دلایل مذاکره میتوان به موارد زیر اشاره نمود:

استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104


1- توافق برای سهم از منابع موردنظر


2- ایجاد چیزی که به تنهایی قادر به انجام آن نیستیم.


3- رفع مشکل، اختلاف نظر یا نزاع


 

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس برند سازی شخصی سایت Branded me مدرس اصول و فنون مذاکره

استاد مدیریت سخنران مدیریت | چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۱۰ ب.ظ | ۰ نظر

معرفی Branded.me

مدرس برند سازی شخصی   سایت Branded me   مدرس اصول و فنون مذاکره   بهزاد حسین عباسی 

مدرس برند سازی شخصی

بیشتر مردم یا به عبارت دیگر بیشتر کاربران اینترنت دوست دارن در فضای مجازی یک صفحه شخصی داشته باشن تا در اون از رویدادها ، اتفاقات، احوالات و یا از حرفه و شغلشون مطلب بذارن و اونو با دیگران به اشتراک بگذارن . یا شرکت های تجاری و برند های مختلف برای معرفی خدمات یا محصولاتشون نیاز به یک صفحه رسمی نیاز دارند. علت بوجود اومدن صفحات اجتماعی نظیر فیسبوک ، تویتر و لینکدین برای برطرف کردن این نیاز از کاربران می باشد. مشکل عمده این صفحات عدم دسترسی کاربرانی که عضو نیستند به صفحه شخصی شماست. راه دیگه برای بوجود آوردن صفحه شخصی ایجاد یک وبسایت با طراحی خودتون هستش تا نوشته های خودتون رو دراون بذارین که این راه هم نیازمند پس زمینه فنی طراحی سایت می باشد و جدا از این معرفی اون به بقیه کاربران دیگر مشکل این راه حل هست.


معرفی Branded.me

سایت Branded.me  مشکلاتی که گفتیم  رو برای شما مرتفع کرده به طوریکه با عضو شدن داخل این سایت میتونین بلاگ شخصی خودتون با طراحی مورد علاقتون خیلی راحت و ساده انجام بدین و بلاگتون رو با بقیه کسانی که عضو سایت هستن به اشتراک بذارین تا از نوشته هاتون استفاده ببرن و اونارو مطالعه کنن. در ضمن بلاگتون هم با دامنه Me. ثبت میشه متنها این دامنه برای 6 ماه رایگان بوده و برای اینکه به سرویس پیشرفته ارتقا پیدا کنین باید هزینه اون رو پرداخت کنین.

معرفی Branded.me   معرفی Branded.me branded


“برند.می” رسما در ژانویه 2015 راه اندازی شد. طبق گفته های مدیر عامل این سایت Nick Macario :

” راه های مختلفی برای ساختن یک وب سایت وجود داره. اما اونها گرون ، استفاده سخت ، زمانبر و یا قابلیت شخصی سازه محدود دارن. ما یک راه حل منحصر بفرد ایجاد کردیم که همه اینهارو پوشش بده.”

فرآیند ایجاد این وبسایت خیلی راحت هست و فقط با کلیک کردن درست میشه در ضمن میتونین با لینکدین یا فیسبوک و تویتر عضو و وارد سایت بشین. خوبیه اینکار اینه که همه محتواهایی که در صفحات اجتماعی خود قرار دادین و براشون زحمت کشیدید رو به راحتی در وبسایت شخصیتون ظرف چند ثانیه بذارین. اگرم هیچ جایی عضو نیستین با ایمیلتون عضو برند.می بشین و وبسایت شخصیتون رو بسازین. یکی از ویژگی های Branded.me اینه که اگرشما متن ، عکس ، فیلم و یا هر محتوای دیگری رو با یک قالب درون وبسایت گذاشتین و قصد عوض کردن قالب رو داشتین اینکارو بدون هیچ مشکلی انجام بدین ، بدون اینکه قالب سایت شخصی شما بهم بریزد . همچنین Branded.me با رعایت اصول سئو و امتیاز بندی به سایت شما امکان راحت پیداشدن در گوگل رو به شما میده. با Branded.me دیگر نگران طراحی واکنشگرا نیستید و راحت با هر دستگاهی ازقبیل گوشی ، تبلت و کامپیوتر وبسایت رو بدون مشکل طراحی کنین.


  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره

استاد مدیریت سخنران مدیریت | سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۱۵ ب.ظ | ۰ نظر

به‌کارگیری تاکتیک‌های مذاکره 

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره 

مدرس اصول و فنون مذاکرات تجاری

   ایجاد وقفه در مذاکره

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره شما باید مایل و قادر باشید که به‌منظور دستیابى به هدفى خاص و یا براى تعیین پذیرش رقیبتان نسبت به آن هدف وقفه‌اى در مذاکرات ایجاد نمائید. اگر شما براى دستیابى به اهدافتان قادر یا مایل به این کار نباشید، در شروع کار، مذاکرات تجارى خوبى نخواهید داشت.

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره در بسیارى از مواقع تنها راهى که مى‌تواند سطح انعطاف‌پذیرى رقیبتان را در مورد مسئله‌اى خاص مشخص نماید قطع عمدى مذاکرات است.

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره با توجه به مطالب فوق و موقعیت مذاکرات، این استراتژى را مى‌توان به روش‌هاى مختلفى به کار گرفت. مؤدبانه تقاضا نمائید که براى چهار ساعت مذاکرات قطع شود. نشان دهید از آنجائى که هیچ‌گونه پیشرفتى حاصل نشده است مایل مى‌باشید که ادامه مذاکرات به هفته بعد موکول شود و یا اینکه قاطعانه (و یا شاید به طرزى نمایشی) به رقیبتان بگوئید که جلسه را ترک نماید بدون آنکه از زمان مذاکرات آتى حرفى به میان آورید.

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره زمانى که شما تصمیم مى‌گیرید این تاکتیک را به کار بندید باید نفس عمیقى بکشید، محتاطانه عمل نمائید و منتظر حرکت بعدى رقیبتان باشید. جلوگیرى از ادامه مذاکرات بعضى اوقات باعث مى‌شود که طرف مقابل عکس‌العمل شدیدى نشان خواهد داد و در بعضى از مواقع، عکس‌العمل رقیبتان ممکن است به‌صورت خونسردى افراطى و یا بى‌تفاوتى نمایان گردد.

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره صرف‌نظر از اینکه عکس‌العمل رقیبتان به‌صورت آزردگی، بى‌تفاوتى و یا بین این دو باشد، این عکس‌العمل‌ها احتمالاً براى تهدید و متقاعد کردن شما براى ادامه مذاکرات مى‌باشد. زمانى که رقیب عکس‌العملى نشان مى‌دهد، شما باید آماده دفاع از موضع خود و جلوگیرى از ادامه مذاکرات باشید.

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره اگر بعد از تهدید به جلوگیرى از ادامه مذاکرات فوراً تسلیم رقیبتان شوید، دیگر نمى‌توانید از این تاکتیک در مورد همان رقیب استفاده نمائید. به علاوه این عمل معمولاً از امکان دستیابى به امتیازاتى که در آخر توسط رقیبتان در مذاکرات پیشنهاد مى‌شود خواهد کاست. البته در بعضى مواقع رقیبتان ممکن است نسبت به وقفه در مذاکرات به امتیازاتى که شما پیشنهاد مى‌کنید عکس‌العمل نشان دهد.

به جاى کاهش امکان سازش از طریق حفظ وقفه در مذاکرات شاید براى شما بسیار عاقلانه‌تر باشد پیشنهاد رقیبتان را بپذیرید و مذاکره را در مورد مسائل دیگر ادامه دهید.

   حفظ آبرو در مذاکرات غیررسمى

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره یکى از مؤثرترین تکنیک‌ها در مذاکره که اغلب اوقات نادیده گرفته مى‌شود، تاکتیکى است که در مذاکرات غیر رسمى به کار گرفته مى‌شود. این تاکتیک دقیقاً در برگیرنده آن چیزى است که از نام آن پیدا است: مذاکرات غیر رسمى در میان مذاکره‌گران گروه‌هائى مختلف، بیرون از جلسات رسمى مذاکره. بعضى از مذاکره‌گران بسیار مجرب در تجارت اعتقاد راسخى دارند که بیشتر از طریق ارتباطات غیر رسمی، تا هرگونه تاکتیک دیگر، در مذاکره مى‌توان به امیتیازات زیادى دست یافت و بن‌بست‌هاى بیشترى را از بین برد.

براى اینکه تاکتیک ارتباطات غیر رسمى مؤثر واقع شود، باید با مذاکرات رسمى کاملاً تفاوت داشته باشد. این تفاوت مى‌تواند به روشنى یک مکالمه غیر رسمى در راهرو اداره یا در گوشه‌اى از اتاق مذاکره باشد.

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره نکته مهم در هر مرحله این است که چراغ‌هاى نورافکن خاموش است، بنابراین و طرف مذاکره که در جلسات رسمى با هم به مقابله مى‌پرداختند مى‌توانند به آرامى موقعیت را مورد بررسى قرار دهند و توافقات را عملى سازند (توافقات ممکن است به‌صورت رسمى اعلام شوند و حتى در کنفرانس عمومى آتى به‌طور رسمى درباره آن به مذاکره بپردازند) در نتیجه هر دو مذاکره‌گر مى‌توانند بدون از دست دادن آبرو و احترام خود در جریان مذاکرات با سازش‌ها موافقت نمایند. هیچ کدام از مذاکره‌گران مجبور نیستند در جلسات رسمى مذاکره به اشتباهات خود اعتراف کنند و یا تسلیم شوند. در حقیقت سازش‌هاى ناشى از جلسات رسمى مذاکره را مى‌توان به‌صورتى طرح‌ریزى کرد که هیچ‌کدام موقعیت خود را از دست ندهند.

اگرچه اکثر افراد تیم مذاکره‌گرتان مى‌توانند از تاکتیک ارتباطات غیر رسمى استفاده کنند، اما افرادى که درگیر ارتباطات غیر رسمى هستند اساساً باید داراى دو ویژگى باشند.

استادمدیریت ارتباط با مشتری CRM 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

تدریس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاور مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مشاوره مدیریت ارتباط با مشتری CRM


  مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM


مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104


۱. آنها باید خود را به‌عنوان فردى قابل اعتماد و معتبر بدانند.

مدرس اصول و فنون مذاکره استاد اصول و فنون مذاکره ۲. آنها باید در تصمیماتى که با تیم مذاکره‌گر مقابل گرفته مى‌شود به معناى واقعى اختیار داشته باشند و یا حداقل به‌طور جدى بر آنها تأثیر بگذارند. اگر دو طرف مذاکره اعتمادى متقابل نسبت به همدیگر نداشته باشند، آنها نمى‌توانند پیشنهادات منصفانه‌اى بدون ترس ارائه دهند و رقیب آنها پیشنهاد آنها را در جلسه بعدى به باد تمسخر خواهد گرفت. اگر یکى یا هر دو طرف مذاکره نتوانند از طرف موکل خود تعهدى بدهند جلسه غیر رسمى چیزى بیشتر از تبادل‌نظر غیر رسمى نخواهد بود. اگرچه تبادل غیر رسمى اطلاعات به نوبه خود با ارزش است (و مى‌تواند اولین مرحله از نمونه واقعى‌ترى از ارتباطات غیر رسمى باشد) اما اگر مذاکره‌گران شرکت‌کننده نتوانند حداقل به‌طور آزمایشى از طرف موکل خود تعهدى بدهند، این تاکتیک ارزش خود را از دست مى‌دهد. از آنجائى که فرد در مذاکره باید اعتبار و اختیار داشته باشد، اغلب افراد ارشد یا مجربتر تیم‌هاى مذاکره‌کننده براى مذاکرات غیر رسمى انتخاب مى‌شوند.


  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس دوره اصول و فنون مذاکره در شرکت کشت و صنعت شمال

استاد مدیریت سخنران مدیریت | سه شنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۳۹ ب.ظ | ۰ نظر


مدرس دوره اصول و فنون مذاکره در شرکت کشت و صنعت شمال روغن غنچه روغن نازگل 

استاد بهزاد حسین عباسی 

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس حقوق مصرف کننده استاد حقوق مصرف کننده

استاد مدیریت سخنران مدیریت | شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۴۱ ق.ظ | ۰ نظر

حقوق مصرف کننده در بازاریابی شبکه ای از دیدگاه انجمن فروش مستقیم

مدرس حقوق مصرف کننده استاد حقوق مصرف کننده 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM

انجمن فروش مستقیم آمریکا (DSA) به‌منظور افزایش مسئولیت‌پذیری شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای نسبت به حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان اقدام به تدوین اصول اخلاقی نموده است که رعایت این اصول از شرایط اصلی عضویت و تبدیل به عضو فعال شدن در این انجمن می‌باشد.

ایران هشدار-انجمن فروش مستقیم آمریکا (DSA) به‌منظور افزایش مسئولیت‌پذیری شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای نسبت به حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان اقدام به تدوین اصول اخلاقی نموده است که رعایت این اصول از شرایط اصلی عضویت و تبدیل به عضو فعال شدن در این انجمن می‌باشد. این اصول که از آن با عنوان کدهای اخلاقی یاد می‌شود حقوق مصرف‌کنندگان و نمایندگان فروش(بازاریابان) از اولویت‌های مهمی بوده است که مورد توجه انجمن بوده و خط‌مشی‌هایی را برای شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای تعیین کرده‌اند.

در این اصول مواردی لحاظ شده که باعث می شود شرکت ها به سمت فعالیت‌های غیرقانونی سوق پیدا نکنند.

خلاصه این اصول به تفکیک به صورت زیر می‌باشد:

حقوق یک مصرف‌کننده که نمایندگان فروش(بازاریابان) باید آن را مدنظر قرار دهند:

نمایندگان فروش باید به‌طور کامل خودشان را معرفی کنند و در مورد فعالیتشان و محصولاتی که معرفی می‌کنند توضیحات کامل دهند.

اگر مصرف‌کنندگان در جلسات گردهمایی تمایلی برای ادامه معرفی محصول توسط نمایندگان فروش نداشته باشند، فروشندگان باید به خواهش آنان احترام گذاشته و فوری معرفی محصول را خاتمه دهند.

در فاکتوری که تحویل مشتریان می‌شود باید دوره زمانی برای برگرداندن محصول لحاظ شود(Cooling off period) که حداقل 3 روز از زمان مبادله کالا بوده و مصرف‌کنندگان می‌توانند بدون پرداخت جریمه مبلغ پرداختی خود را با مرجوع کردن محصول پس بگیرند.

در ابتدای فروش محصول نحوه لغوکردن سفارش را برای مصرف‌کنندگان توضیح دهند.

برای مشتریان احتمالی رسیدی تهیه کنند که برخی از مشخصات شرکت‌ها و نمایندگان فروش شامل اطلاعات تماس شان در آن ثبت شده است.

به حریم خصوصی مصرف‌کنندگان احترام گذاشته شود و در زمان‌هایی با آنان تماس گرفته شود که پاسخگویی برای آنان راحت باشد.

اطلاعات دقیق و قابل اعتمادی در مورد قیمت، کیفیت، مقدار و قابلیت‌های محصولات و خدمات در اختیار مصرف‌کنندگان قرار گیرد.

رسیدهای مکتوب به زبانی ارائه شود که برای مصرف‌کنندگان قابل درک باشد.

محصولاتی که به نمایندگان فروش ارائه می‌شود به‌صورت منطقی قیمت‌گذاری شده باشد و مطابق با سیاست‌های مدون در بازاریابی شبکه‌ای باشد.

شرکت‌ها باید اطمینان حاصل کنند که نمایندگان فروش محصولات را صرفاً جهت دریافت مبالغ بالای پورسانت نمی‌خرند.

در بازخرید(Buy back) محصولات از نمایندگان فروش که قصد ادامه همکاری با شرکت را ندارند. این حق به آنان داده شود که تمامی محصولاتی را که قابل فروش مجدد است و در 12 ماه منتهی به تاریخ فسخ قرارداد شرکت خرید کرده‌اند به شرکت برگردانند و 90 درصد از قیمت اولیه محصول را بعد از کسر مبلغ پورسانتی که بابت آن پرداخت شده باز گردانند.

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس زبان بدن و مذاکره تحریم رقابت در دوران پسا تحریم

استاد مدیریت سخنران مدیریت | جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۲۵ ق.ظ | ۰ نظر

 مدرس زبان بدن و مذاکره تحریم رقابت در دوران پسا تحریم

مدرس مدیریت

اقتصاد و مدیریت بازار پول وسرمایه امروز شاخص های اقتصادی و تحلیل های مخصوص خود را مطلبد. در این مقاله سعی شده است تا شرایط رقابت در دوران پسا تحریم مورد بررسی قرار بگیرد. از ابتدای سال 1950 میلادی تا سال2005 حجم تولیدات کشورهای جهان 7 برابر شده است اما حجم تجارت بین المللی بین کشور ها 28 برابر شده است . به دو دلیل عمده می توان برای این رویداد اشاره کرد :

برخی از کشورها منابع طبیعی ندارند و برخی دیگر از  کشورها به وفور دارای منابع طبیعی هستند . این کشور ها می توانند در ازاء دریافت منابع طبیعی به سایر کشورها محصولاتشان را ارائه کنند .

بعضی کشور ها دارای منابع طبیعی فراوانی هستند اما تکنولوژی تولید کالا ندارند . بنابر این به تبادل تجاری با کشور های صاحب تکنولوژی نیازمندند .

در نظریه هکشر اوهلین اینچنین می خوانیم که کشورهایی چون چین،هندوستان نیروی کار غیر ماهر فراوان و کشور هایی چون ژاپن ،آلمان کالاهای سرمایه ای به وفور دارند . هکشر اوهلین به این موضوع می پردازد که وفور عوامل تولید در این کشور ها چه اثری بر روند تجارت و جهت تجارت دارند .

حال با توجه به برداشته شدن تحریم ها , ظرفیت های سرمایه گذاری بسیاری در داخل کشور از طریق حضور سرما یه گذاران خارجی و تشویق سرمایه گذاران داخلی برای ورود به عرصه جهانی به وجود آمده است. این موضوع مسیر را برای فعالان اقتصادی و مشتاقان تجارت در سطح بین المللی باز نموده است؛ اما موضوعی که ذهن بسیاری از صاحبان کسب و کارهای داخلی را به خود مشغول کرده این است که چگونه می توان با وجود رقبای قدرتمند خارجی و ظهور فن آوری های جدید, به صورت قدرتمند در این عرصه به رقابت پرداخت و حضور در عرصه جهانی را به فرصتی در دوران پسا تحریم تبدیل نمود؟


 مدرس زبان بدن سخنران زبان بدن استاد زبان بدن تدریس زبان بدن معلم زبان بدن

   مدرس بازاریابی سخنران بازاریابی استاد بازاریابی تدریس بازرایابی معلم بازاریابی

 بهزاد حسین عباسی

مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن

معلم اصول و فنون مذاکره زبان بدن

استاد  اصول و فنون مذاکره زبان بدن

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری زبان بدن و مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری CRM

مدرس بازاریابی 

معلم بازاریابی 

مدرس برند

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی

مدرس برند مدرس کوچینگ


مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir

در پاسخ باید گفت که دستوالعملی کلی و مشابهی را برای همگان وجود ندارد ولی اگر شرکتی بخواهد به صورت جدی در صحنه رقابت ظاهر شود باید با توجه به بازار جدید و بالا رفتن سطح انتظار مشتریان به تولید و عرضه کالا یا خدمات خود بپردازد. استراتژی "محلی-جهانی" در این دوران میتواند یکی از موثرترین و کاربردی ترین استراتژی ها باشد یعنی در مورد محصولات, سرمایه و تحقیقات تصمیمات استراتژیک خود را در سطحی جهانی اتخاذ نمود  ولی برای واحد های محلی این امکان را ایجاد نمایید که در مورد بسته بندی, بازاریابی و تبلیغات تصمیمات لازم را  خود بگیرند. از طرفی با حضور کمپانی های قدرتمند خارجی, صنایع و شرکت هایی که در داخل ایران فعالیت دارند باید برای بقا به یکدیگر کمک کنند  و با استفاده از استراتژی مشارکتی با بکارگیری نیروی توانمند و ارزان قیمت داخلی برای عرضه و توزیع با پرداخت هزینه کمتر به بهبود سطح رقابت در زمینه ارائه خدمات در زمینه عرضه و توزیع, نسبت به رقیب خارجی اقدام نمایند. از آنجایی که برای رقابت بایستی یا کیفیتی بهتر ارائه نمود و یا قیمتی پایین تر را در نظر گرفت ؛و علم به این که رقبای خارجی ما دارای صنایع قدرتمند تر و تجربه بالا در عرصه ارائه خدمات در سطح جهانی هستند, پس باید با کاهش هزینه های سربار و پرداخت دستمزد پایین در زمینه قیمت گذاری به رقابت پرداخت.در چنین شرایطی باید منافع کوتاه مدت را فدای منافع بلند مدت نمود و برای تسخیر بازار داخلی و نفوذ در بازارهای جهانی تا مدتی متحمل زیان های اقتصادی شد امّا برای حفظ بقای شرکت و جلوگیری از نابودی می توان از ورود شرکت های  خارجی استقبال نمود و با ایجاد مشارکت با آن ها یک زنجیره ارزش مشارکتی تشکیل داد. شرکای خارجی در نیروی متخصص و صنعت پیشرفته از توان بالایی برخوردارند و با ایجاد مشارکت با آنها می توان از فن آوری های جدید و سرمایه گذاری های آنها استفاده نمود واز طرفی  با استفاده ازآشنایی به بازار ایران و بکارگیری نیروی کار  داخلی می توانیم شریک خوبی برای سرمایه گذار خارجی باشیم و این مشارکت باعث عرضه محصولات یا خدماتی با کیفیت و هزینه پایین می گردد که برای هر دو طرف دارای منافع بسیاری می باشد.

امّا جدا از تمام مطالبی که در بالا به آن اشاره گردید , مهمترین نکته برای جهانی شدن و رقابت در این عرصه, تغییر نگرش و دیدگاه به بازار بین المللی و رقبای قدرتمند می باشد.برای دست یابی به این مهم باید مدیرانی آموزش داده شوند که در سطح بین المللی بیندیشند و خلاق باشند و جهانی فکر کنند. مدیرانی که قادر باشند کوته نگری و خودبینی را کنار بگذارند و به صورت واقع بینانه به دور از تعصب و پا فشاری بر روش های قدیمی به مسایل جهانی بنگرند.

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM دانشگاه علمی کاربردی گلرنگ

استاد مدیریت سخنران مدیریت | پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۴۳ ب.ظ | ۰ نظر

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM دانشگاه علمی کاربردی گلرنگ 

سمینار مدیریت ارتباط با مشتری CRM دانشگاه علمی کاربردی گلرنگ  استاد بهزاد حسین عباسی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری CRM


سمینار مدیریت ارتباط با مشتری CRM دانشگاه علمی کاربردی گلرنگ  استا دبهزاد حسین عباسی  ساده ترین و قابل فهم ترین تعریفی که از CRM یا Customer Relationship Management می توان ارائه داد نظام مدیریت تعاملات کسب و کار با مشتریان فعلی و آتی (بالفعل و بالقوه) می باشد. نظام مذکور در برگیرنده بکارگیری فناوری با هدف سازماندهی، اتوماسیون و هماهنگ سازی فروش، بازاریابی، خدمات به مشتری و پشتیبانی فنی است. در کنار مدل هایی که برای CRM تعریف شده اند، ایجاد ارزش برای مشتری مهمترین هدف پیاده سازی آن در سازمان می باشد. بر همین اساس فارغ از اندازه و ابعاد سازمان؛ پیاده سازی CRM در قالب ابزارهای سخت و نرم افزاری می تواند چالش های عملیاتی و راهبردی حوزه های پیش از فروش (بازاریابی)، فروش و پس از فروش (نگهداری مشتری) را به بهترین نحو رفع نموده و فروش آنی و بلند مدت کسب و کار را تضمین نماید. مرکز توسعه و آموزش فصل با هدف توسعه مفاهیم و فناوری های نظام مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) اقدام به طراحی برنامه آموزشی ویژه ای در این حوزه نموده است. در طول برنامه آموزشی، شرکت کنندگان با تعاریف اولیه ای چون ارتباطات، مشتری، ارزش و وفاداری آشنا شده و پس از فراگیری مدل ها و انواع نظام های CRM؛ برنامه ریزی و پیاده سازی CRM در سازمان را فرا می گیرند. در کنار موارد فوق آشنایی با موضوعات بروز و چالش برانگیزی چون مدیریت سبد کالا و خدمات و مدیریت تجربه مشتری آشنا می شوند.


بررسی کنید هفت دلیلی که کسب و کار شما نیازی به فراگیری و پیاده سازی CRM ندارد:

      1- در بهشت انحصار فعالیت کرده، محصولات و یا خدمات شما رقیب نداشته و بازار انحصاری متعلق به شما بوده و خواهد بود!

      2- کاهش و نارضایتی مشتریان مهم نیست، زیرا می دانید مشتریان انتخابی ندارند!

      3- برند و اعتبار شما در ذهن و احساس مشتری جایگاهی ندارد و شما هم علاقه ای به حمایت از برند خود ندارید!

      4- دغدغه های چون میزان فروش، رشد فروش، افزایش درآمد، افزایش حاشیه سود در کسب و کار شما وجود ندارد!

      5- به فعالیت های بازاریابی، توسعه محصول و خدمات و شناخت رفتار مشتری نیاز ندارید!

      6- برنامه ریزی کوتاه مدت زیر دو سال برای کسب و کار خود دارید و هزینه های این دو سال را در حساب بانکی خود پس انداز دارید!

      7-تصور می کنید که به مطالب CRM مسلط بوده و آنرا در زندگی روزمره و کسب و کار خود پیاده سازی کرده و نتایج آن را پایش می کنید!


سمینار مدیریت ارتباط با مشتری CRM دانشگاه علمی کاربردی گلرنگ  استا دبهزاد حسین عباسی  اگر هر یک از شرایط فوق برای شما صادق است، شما هیچگونه نیازی به فراگیری و پیاده سازی CRM در کسب و کار خود ندارید!



سرفصل های آموزشی

ساینار مدیریت ارتباط با مشتری CRM دانشگاه علمی کاربردی گلرنگ  استا دبهزاد حسین عباسی  این برنامه آموزشی 4 ساعت حضوری بر اساس سر فصل های ذیل را شامل می شود:

    - مدیریت ارتباط با مشتری در دنیای کسب و کار امروز

          - مفاهیم پایه

          - تعریف ها و تعابیر مختلف از آن

          - تاکید بر کلمه ارتباط در عبارت سه کلمه ای " مدیریت ارتباط با مشتری"

    - تعریف دقیق تر از مدیریت ارتباط با مشتری از نگاه بزرگان این صنعت

          - تعریف شرکت مایکروسافت از CRM

          - تعریف موسسه گارتنر از CRM

          - تعریف سایت CIO از CRM

          - تعریف سایت Salesforce از CRM

          - تعریف فرانسیس باتل و توماس سیبل به عنوان صاحبان قلم در این حوزه

          - معرفی منابع و کتاب های انگلیسی، کتاب های ترجمه شده و تالیفات فارسی در زمینه CRM

    - مفاهیم CRM

          - تعریف موضوع

          - اهداف و نتایج مختلف در پیاده سازی CRM

          - مدل های مختلف پیاده سازی CRM

          - سو برداشت ها از مفاهیم CRM

    - مدیریت مشتری، براساس چرخه عمر حضور مشتری در سازمان

          - مشتری تازه وارد

          - ساخت روش های پیشنهادی جذاب در هر مرحله از چرخه عمر

          - افزایش و توسعه و حفظ ارتباط با مشتری قدیمی

    - روش های مدیریت و ارزش آفرینی تجربه مشتری از کسب و کار (داستان کسب و کار و مشتری)

    - پیاده سازی سیستم های عملیاتی مدیریت ارتباط با مشتری Operational CRM

    - پیاده سازی سیستم های مدیریت ارتباط با مشتری با رویکرد آنالیز رفتار مشتری Analytics CRM

    - چالش ها و فرصت های پیاده سازی CRM در ایران به همراه بررسی ابزارهای موجود در ایران جهت پیاده سازی آن

سمینار مدیریت ارتباط با مشتری CRM دانشگاه علمی کاربردی گلرنگ  استا دبهزاد حسین عباسی 

ساختار برنامه آموزشی:


          زمان بندی: 16 ساعت در 2 جلسه 8 ساعته


         سرمایه گذاری (هر نفر): 320 هزار تومان


سمینار مدیریت ارتباط با مشتری CRM دانشگاه علمی کاربردی گلرنگ  استا دبهزاد حسین عباسی        زمان برگزاری: برای اطلاع از نزدیک ترین تاریخ برگزاری برنامه های آموزشی و گزینه های ویژه تخفیفاتی، به تقویم آموزشی مرکز توسعه و آموزش فصل مراجعه نمایید.


مشارکت در این برنامه آموزشی به افراد و گروه های ذیل توصیه می شود:

     - مدیران عامل، کارآفرینان و متولیان توسعه کسب و کار

     - مدیران و کارشناسان بازاریابی و فروش 

     - مدیران و کارشناسان خدمات پس از فروش و پشتیبانی

     - مدیران واحدهای توسعه محصول و R&D

استاد دوره بهزاد حسین عباسی 

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت

استاد رفتار سازمانی صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی

استاد مدیریت سخنران مدیریت | چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ق.ظ | ۰ نظر

سرفصل های درس مدیریت رفتار سازمانی


مدرس رفتار سازمانی   استاد رفتار سازمانی   تدریس رفتار سازمانی   دوره رفتار سازمانی   آموزش رفتار سازمانی   سخنران رفتار سازمانی   کلاس رفتار سازمانی

استاد رفتار سازمانی


استاد رفتار سازمانی صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی 


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی 

فصل اول:  مدیریت رفتار سازمانی چیست؟


فصل دوم:مبانی رفتار فردی


فصل سوم:  نگرش ها جهت گیری ها و رضایت شغلی


فصل چهارم: شخصیت و ارزش ها


فصل پنجم: ادراک و تصمیم گیری فردی


فصل ششم:  مفاهیم انگیزش


فصل هفتم:  انگیزش از مفاهیم تا کاربردها


فصل هشتم:  احساس و عواطف


فصل نهم:  مبانی رفتار گروهی


فصل دهم: بحث در مورد تیم های کاری


فصل یازدهمارتباطات


فصل دوازدهم: رهبری


فصل سیزدهم: رهبری های معاصر


فصل چهاردهم:قدرت و سیاست


فصل پانزدهم:تضاد در مذاکره


فصل شانزدهم: مبانی ساختار سازمانی


فصل هفدهم:          فرهنگ سازمانی


فصل هجدهم:       منابع انسانی


فصل نوزدهم:       تغیر و تحول سازمان و مدیریت استرس


فصل اول:مدیریت رفتار سازمانی چیست؟


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  رفتار در سه سطح فردی گروهی و سازمانی است و هدف مطالعه رفتار افراد در سازمان است.علت رفتارشان را بررسی می کنیم و هدف اینست که بتوان رفتار افراد را در سطح سازمان مدیریت کنیم .


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  چرا در سه سطح رفتار افراد را مطالعه می کنیم؟ زیرا افراد شخصیت ویژگی ها ادراک حالات و احساساتشان در زمانی که تنها هستند و در زمانی که در یک گروه قرار دارند و در زمانی که در یک سازمان هستند می تواند متفاوت و متغیر باشد و چون هدف ما مطالعه رفتار سازمانی است رفتار افراد را در خارج از سازمان بررسی کرده و در سازمان پیش بینی می کنیم. مبنای رفتار افراد درکشان است و بر مبنای واقعیت ها عمل نمی کنند بلکه بر مبنای ادراکشان از واقعیت ها عمل می کنند. 


وظایف مدیریت:


در تعداد وظابف مدیریت اختلاف نظر است. وظایف مدیر از دیدگاه رابینز: 1.برنامه ریزی     2.سازماندهی 3.هدایت یا رهبری 4.کنترل 5.تصمیم گیری که در مرکز همه اینها تصمیم گیری قرار دارد 


وظایف مدیر از دیدگاه مینتزبرگ:


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  وی سه نقش اصلی برای مدیر تعریف میکند: 1.نقش های اطلاعاتی(که شامل سه بخش میباشد) 2.نقش های تصمیم گیری(شامل چهار بخش) 3.نقش های بین شخصی و بین فردی(شامل سه بخش)   که یکی از مباحثی که در این فصل مطرح می شود نقش هایی است که مینتز برگ تعریف کرده است. 


سطوح مدیریت سه سطح مدیریت وجود دارد:


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  1.عالی(ارشد) 2.میانی(واسطه) 3.عملیاتی(پایه) که اولین سطح مدیریت است.   کار مدیران ارشد انطباق مسائل با تغییرات محیطی است.وی کسی است که وضعیت گذشته،حال و آینده(آنچه در پیش است) را می بیند و بدان توجه دارد ولی مدیران عملیاتی(پایه) فقط وضعیت حال را می بینند.یکی از مشکلات مدیران ما اینست که فقط جلوی پای خود را می بینند و به آینده توجهی ندارند. 


مهارت های مورد نیاز هریک از سطوح مدیریت چیست؟


مهارت های مدیران سه تا است که توسط رابرت کیتز مطرح می شود: 1.فنی. 2.انسانی. 3. ادراکی 


میزان مهارت در سطح عالی و میانی و عملیاتی یکسان نیست معمولا مدیران عملیاتی نیاز بیشتری به مهارت های فنی دارند(مهارت کار کردن با دستگاهها)و مدیران ارشد نیاز به مهارت های ادراکی دارند و هر سه سطح مدیریت نیاز به مهارت های انسانی(ایجاد رابطه متقابل با افراد) دارند.  


مهارت های ادراکی:


آن نوع توانایی ذهنی است که بتواند مسائل را با هم ببیند.آن نوع توانایی روحی است که بتواند مسائل را تجزیه و تحلیل کند و به شناخت وضعیت های پیچیده بپردازدو این باعث میشود تا بتواند سازمان را با محیطش تطبیق دهد. 


مهارت های انسانی:


مهارت کار کردن با دیگران و ایجاد رابطه متقابل با افراد و مدیران هر سه سطح به این مهارت نیاز دارند زیرا در هر سه سطح با افراد سروکار داریم،فهمیدن دیگران(فهمیدن کارمندان)و ایجاد انگیزه برای افراد و کارمندان چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی. 


مهارت های فنی:


مهارت های تخصصی که از طریق دانش و تجربه حاصل می شود مهارت کار کردن با ماشین آلات،دستگاهها و تجهیزات.  


نکته:


این سه مهارت را اصطلاحا مهارت های کلاسیک می گویند. کارایی واثربخشی و بهره وری اگر بتوانیم با حداقل امکانات بیشترین اثربخشی و نتیجه را داشته باشیم میگوییم کارایی داشته ایم اثربخشی زمانی است که بتواند یک سازمان به اهداف خود دست یابد.


هرجا که بحث هدف و دستیابی به هدف مطرح است با بحث اثربخشی سروکار داریم مدیری اثربخش است که بتواند هدف سازمان را تامین کند اما بحث کارایی بحث چگونگی رسیدن به هدف است نحوه انجام کار و کیفیت مطرح است. انجام کارهای درست =اثربخشی درست انجام دادن کار=کارایی اگر هر دو با هم باشند یعنی درست انجام دادن کارهای درست یا جمع کارایی و اثربخشی که در این حالت بهره وری داریم.


ما گاهی به هدف میرسیم مثلا فارق التحصیل می شویم (اثربخشی)ولی با چه معدلی؟(کارایی)اگر هر دو با هم باشند می شود بهره وری،پس در اثربخشی با انتخاب اهداف درست و در کارایی با چگونگی رسیدن به نتایج سروکار داریم و در بهره وری با هر دو.   تفاوت دو واژه manager وadministrator چیست؟ ترجمه هر دو واژه کلمه مدیر است.کلمه administrator بیشتر برای مدیرانی که در بخش دولتی فعالیت دارند به کار میرود اما واژه manager یک واژه عام برای کل مدیران است. 


مدیر کیست؟


مدیر کسی است که اهداف سازمان را از طریق افراد و دیگران به دست می آورد. یکی از تعاریف در باره مدیران:کسی که به وسیله دیگران و از طریق دیگران کارهایش را انجام میدهد و الزاما خود همه کارها را انجام نمی دهد، و از طریق دیگران هدفهای سازمانی را تحقق می بخشد. مدیران ترتیبی می دهند تا کارها به وسیله دیگران انجام شود،تصمیم می گیرند،منابع را تخصیص می دهند و کارهای دیگران را رهبری می کنند تا هدفهای سازمان تامین گردد.  


فعالیت هایی که یک مدیر انجام می دهد چیست؟


1.اخذ تصمیم :سایمون اعتقاد دارد مدیریت چیزی جز تصمیم گیری نیست یکی از فعالیتهای عمده مدیر تصمیم گیری است مدیر کارش تصمیم گیری و حل مساله است.


2.استفاده صحیح و شایسته از منابع:منظور از منابع،منابع انسانی،مالی (مادی)و تکنولوژی است.تخصیص منابع به عهده مدیر است.


3.هدایت کار و فعالیت دیگران:یکی از فعالیت های عمده مدیران اینست که کار و فعالیت دیگران را هدایت کند.   تفاوت میان مدیریت و رهبری چیست؟ دو تفاوت میان مدیریت و رهبری وجود دارد یکی بحث نفوذ است و دیگر اینکه مدیر و مدیریت در سازمان معنا پیدا میکند اما رهبری الزاما در سازمان نیست بلکه می تواند در گروه نیز باشد.  


سازمان


تعریف سازمان:یک مجموعه هماهنگ یا یک واحد اجتماعی هماهنگ است که حداقل از دو نفر تشکیل شده است پس سازمان انفرادی معنا ندارد بلکه حداقل باید از دو نفر تشکیل شده باشد،تا برای تامین یک یا مجموعه ای از هدفها به گونه ای مستمر یا مداوم کار کند. 


ویژگی های سازمان:


وظایفش مستمر است و یک گردهمایی آگاهانه است و به دنبال وظایف مشترکی هستند. 


وظایف مدیر


  در هفت(7)وظیفه تعریف می کند وظایف مدیر را که عبارتند از: 1.برنامه ریزی 2.سازماندهی 3.کارمندیابی 4.هدایت 5.هماهنگی 6.گزارشگری 7.بودجه بندی   بعضی وظایف مدیر را ریزتر میگویند و بعضی به صورت کلی تر


مثال:در بخش هدایت رابینز می گوید اول شناخت نیازها سپس ایجاد انگیزه بعد از آن رهبری و نهابتا برقراری ارتباطات.   نکته:تمام وظایف مدیریت فرآیند است توالی و ترتیب دارد و این ترتیب اهمیت دارد.

مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی 

  1.برنامه ریزی:شامل تعیین هدف،ایجاد یا وضع استراتژی کلی برای رسیدن به این هدفها،بسط و توسعه طرحها برای هماهنگ کردن فعالیت ها است.برنامه ریزی تعین هدف و راههای رسیدن به هدف است.


  2.سازماندهی:به معنی تعین وظایفی است که باید انجام شود.وقتی وظایف مشخص شد این سوال مطرح است که چه کسی باید این وظایف را انجام دهد؟ سوال دیگری که مطرح میشود این است که در سازمان با کار جمعی و تشکیلات روبرو هستیم چگونه این وظایف باید طبقه بندی شود؟از کنار هم قرار دادن وظایف مشابه تشکیل پست داده و پست های مشابه را کنار هم قرار می دهیم و سازمان و تشکیلات سازمانی به وجود می آید.تصمیمات توسط چه کسانی و چگونه اتخاذ شود؟اینجا مشخص میشود از طریق سازماندهی.  


3.رهبری:رهبری چیست؟هدایت کارکنان چگونه انجام می شود؟رهبری یک وظیفه ای است که: 1. شامل برانگیختن کارکنان می شود و برای آنها ایجاد انگیزه می کند. 2.هدایت افراد است. 3.شناسایی یا ایجاد کانالهای ارتباطی اثربخش است. 


یک مدل ساده ارتباطی شامل سه بخش است: 1.فرستنده 2.پیام 3.گیرنده   کانال ارتباطی چیست؟راهها و مسیرهایی که اطلاعات به وسیله آنها انتقال می یابد.پیام آنها مقصود و منظوری است که می خواهد منتقل شود.   بازخور:یک نوع کنترل گذشته نگر است.  


ارتباط یکطرفه و دوطرفه چه فرقی دارد؟ یک واژه داریم به نام بازخور و اگر ارتباط شامل بازخور شد ارتباط دوطرفه است اصطلاحا تبدیل معنا به علائم را کد گذاری گویند و به وسیله کانالهای ارتباطی منتقل می شود.       


  وقتی مدیر در یک سازمان کار می کند افراد با دیدگاهها و نظرات مختلف کنار هم جمع می شوند و گاهی با تضاد روبرو می شویم و کار مدیرحل تضاد است. 


4.کنترل:یک عمل مقایسه است.برای اینکه مقایسه کنیم باید توجه و تمرکز داشته باشیم پس توجه به فعالیتها یا نشان دادن فعالیتها با هدف اینکه مطمئن شویم وظایفی که داشتیم با برنامه انجام  شود مقایسه وضعیت مطلوب و وضعیت موجود است.برای اینکه مطمئن شویم برنامه ها طبق نظر و خواست ما پیش می رود تا اگر اشتباهی به وجود آمد اصلاح شود.


مقایسه وضعیت مطلوب و موجود به منظور کشف انحرافات احتمال و انجام اقدامات اصلاحی است.هدف شناسایی انحرافات است.مدیر وقت ندارد به همه امور رسیدگی کند وقتی نمونه برداری می کنیم تا مقداری انحرافات قابل اغماض است اما انحرافات عمده که باعث شکاف زیادی می شود حتما باید اصلاح شودو اقدام اصلاحی می تواند در هر یک از مراحل باشد.


نقش های مدیریت:


مینتزبرگ معتقد است مدیرغیر از فعالیت ها و وظایفی که انجام می دهد سه نقش عمده را در سازمان بازی می کند: 1.نقش های متقابل شخصی(بین فردی و بین شخصی) 2.نقش های اطلاعاتی.3 .نقش های تصمیم گیری. که هر یک از اینها به زیرمجموعه ای تقسیم میشود.  


1.نقش های متقابل شخصی: شامل نقش رئیس تشریفات رهبری و ارتباط است. 


نقش:انتظارات ناشی از یک پست را گویند.مثلا ما به عنوان یک دانشجو هستیم و از ما انتظاراتی دارند و آن درس خواندن است.

مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی 

  رئیس تشریفات:به انجام وظایف تشریفاتی می پردازد مانند سخنرانی،مانند سخنرانی ،اعطای امتیازو خدمات رسانی به جامعه می پردازد.پس نباید گله زد چرا کلنگ می زند،قیچی می کند،پرده را می کشد بلکه اینها وظایفی است که باید انجام دهد. 


رهبر:باید ایجاد انگیزه کند،باید الگو باشد،بعضی ها الگوی خوبی هستند و همه نگاهشان به مدیر است در مورد الگوبرداری. رابط:مدیران موفق با مدیران سایر سازمانها در ارتباط هستند.مدیر یک سازمان چگونه با سایر سازمانه ارتباط بر قرار می کند؟از طریق ارتباط با مدیر سازمان.


نقش های اطلاعاتی:شامل نشان دهنده،نشردهندگی و سخنگویی می شود. نشان دهندگی:سعی می کند وضعیت سازمان را نشان دهد یعنی دیگر افراد با دیدن مدیر سازمان پی به وضعیت سازمان می برند،توجه و تمرکزش روی عملیات سازمان است. نشردهنده:اطلاعات لازم را به کارکنان می دهد.


سخنگویی:یکی از حقوقی که برای مدیران سازمان قائلند نقش سختگویی است به نمایندگی از طرف کل سازمان. نقش های تصمیم گیری:شامل چهار نقش میشود که عبارتند از:


1.کارآفرینی. 2.آشوب زدایی. 3.تخصیص منابع. 4.مذاکره کننده .


کارآفرینی:شامل انجام تغییرات اولیه،هدف گذاری،فرموله کردن طرح ها،بکارگیری قدرت و اختیار می شود. آشوب زدایی:به حل مسائل پیچیده و تضادها پرداخته،اقدامات رقبا را پاسخ گفته و خنثی می کند. تخصیص منابع:اولویت ها و مزایا را مدیر تعیین میکند و از روش های بودجه ریزی استفاده می کند و همچنین جدول پیشرفت کار را به کار می گیرد.


مذاکره کننده:مدیر با مشتریان،عرضه کنندگان و سایر نمایندگی های خارج از سازمان تا حصول توافق مذاکره می کند.  


فعالیت های مدیریتی موفق در مقایسه با اثربخش 4 فعالیت وجود دارد: 1.فعالیت مدیریت سنتی. 2.ارتباطات. 3.مدیریت منابع انسانی. 4.ارتباط شبکه ای. 


1.فعالیت مدیریت سنتی:شامل تصمیم گیری،برنامه ریزی  و کنترل است.   2.ارتباطات:شامل مبادله اطلاعات چه به وصرت جاری که می تواند شفاهی باشد و چه به صورت نوشتاری است.   3.مدیریت منابع انسانی:شامل کار با افراد،ایجاد انگیزه،مدیریت تضاد،کارمندیابی،آموزش،انضباط میشود.   4. ارتباط شبکه ای: اجتماع سازی، سیاست و تعامل بادیگران مربوط میشود به ارتباط شبکه ای. 


اصطلاحی داریم تحت عنوان جامعه سازی یا جامعه پذیری،وقتی افراد از خارج یک سازمان جذب یک سازمان می شوند یا از یک سازمان دیگر وارد یک سازمان می شوند،هنوز هوای سازمان جدید برایشان تازگی دارد و درک نمی کنند.در مورد سیاست،مدیربسیاری از تصمیماتش تحت تاثیر سیاست هاست و تحت تاثیر تصمیمات عقلایی و منطقی نیست.


  مقایسه فعالیت مدیریتی موفق با اثربخش:


در تخصیص وقت برای هر یک از فعالیت هایشان است. مدیران موفق بیشتر تمرکزشان روی بحث اجتماعی سیاسی،جامعه پذیری است ولی مدیران اثربخش بحث برقراری ارتباطات مورد نظرشان است و مدیریت منابع انسانی و سنتی تقریبا برابر است.در بحث ارتباطات تفاوت دارند.   رفتار سازمانی رفتار سازمانی مطالعه رفتار افراد در سازمان است اما باید توجه داشت رشته رفتار سازمانی رشته ای است مرکب از رشته های مختلف علمی که وجود دارد.در حقیقت یک رشته علمی خاص نیست و در رشته مدیریت صرفا مباحثی که خاص این رشته باشد را نمی خوانیم.جامعه شناسی،آمار،ریاضی،روانشناسی و... را می خوانیم. 


انواع تصمیم گیری


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  عقلایی،عقلایی محض،عقلایی نسبیو تصمیم گیری شهودی.   تکمیل کردن درک شهودی با تحقیق سیستماتیک تصمیم گیری شهودی:افراد بر مبنای یک حس درونی تصمیم گیری می کنند نه اینکه هرچه دلشان بخواهد،گاهی به دل انسان چیزی می افتد که این کار درست است،که الهامی یا شهودی است.پس تصمیم گیری بر مبنای این حس درونی تصمیم گیری شهودی است.


آن احساسی که انسان کاری را چگونه انجام دهد.منظور احساسات نیست مثلا عصبانیت یا خوشحالی نیست.افرادی ممکن است یک سری تجربیات داشته باشند که بر اساس احساس درونی خود تصمیم گیری می کنند.مثلا:ستاره فلانی مرا گرفته یا نگرفته درک شهودی است.پدیده های متفاوتی در اطراف ما است یکی از راههای شناخت اطراف درک آن پدیده و عوامل است نوع درک کردن اهمیت دارد.درک تنها آنهم از طریق شهودی فقط می تواند اشتباه و گمراه کننده باشد. 


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  انسان برای اینکه پدیده ها را مطالعه کند و شناخت پیدا کند درک شهودی یک ابزار است در اینجا پیشنهاد میشود که از مطالعات سیستماتیک استفاده کنیم.   مطالعه سیستماتیک:در این مطالعه در جستجوی شناخت روابط هستیم اما بر پایه علت و معلولها و مستندات علمی است.از طریق رابطه بین علت و معلول می خواهیم مسائل را مورد سناسایی قرار دهیم.لازم است که انسان مسائل را تکامل بخشد.از درک منظم بر پایه علمی هم استفاده کند.به هر صورت درک شهودی و مطالعات سیستماتیک ابزاری است برای پیش بینی رفتار در سازمان ها در خانواده،در جامعه افرادی موفق هستند که قادر به پیش بینی باشند،یک شیوه کنترل"کنترل آینده نگر"است که بر پایه پیش بینی است ما باید ابزار پیش بینی را برای خود فراهم کنیم.الهام ابزاری است برای ما که بتوانیم رفتار افراد را پیش بینی کنیم.رفتار دیگران (خواهر،برادر و....)را پیش بینی کنیم مثلا میخواهیم هدیه بخریم،چه چیزی بخریم که بیشترین رضایت خاطر را فراهم کند.  


مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  در رفتار سازمانی از چه علومی استفاده کرده ایم؟ علوم رفتاری که مورد استفاده است در رفتار سازمانی شامل: 1.روانشناسی. 2.روانشناسی اجتماعی. 3.جامعه شناسی.  4.مردم شناسی. 5.جمعیت شناسی.   تاثیر علوم رفتاری در کجاست؟تاثیر این علوم بر واحدهای اجتماعی چیست؟ ما سه سطح تجزیه و تحلیل داریم: 1.فردی. 2.گروهی. 3.سازمانی.   روانشناسی:چه استفاده هایی می کنیم؟در جستجوی سنجش رفتار،توضیح رفتار و گاهی به دنبال تغییر رفتار است گاهی می توانیم رفتار افراد در سازمان را به وسیله روانشناسی تغییر دهیم و هم در مورد انسانها و هم در مورد حیوانها استفاده می شود.   از روانشناسی در مباحث زیراستفاده می شود:. 1.یادگیری. یکی از بحث های یادگیری یادگیری اجتماعی است. نکته:تمرکز یادگیری اجتماعی روی الگوها است.افراد از مشاهده رفتار الگوها یاد می گیرند. 2.انگیزش در سطح فردی. 3.شخصیت. 4.احساسات. 5.ادراک. 6.آموزش. 7.اثربخشی رهبری. 8.رضایت شغلی. 9.تصمیم گیری فردی. 10.اندازه گیری عملکرد. 11.ارزیابی نگرش. 12.انتخاب کارکنان. 13.طراحی شغل. 14.استرس شغلی.   مباحث زیادی مورد استفاده است،روانشناسی دز سطح فردی مورد استفاده قرار می گیرد.   روانشناسی اجتماعی:روانشناسی اجتماعی چیست؟در روانشناسی اجتماعی تمرکز روی تاثیر افراد بر یکدیگر است و تاثیر فرد بر فرد مورد مطالعه قرار نمی گیرد.موضوعی که مطرح می شود اینست که گروهها چگونه بر یکدیگر تاثیر می گذارند؟سازمانها چگونه بر روی یکدیگر تاثیر دارند؟   از روانشناسی اجتماعی در چه مسائلی استفاده می شود؟ 1.تغییر رفتار. 2.تغییر نگرش. 3.ارتباطات. 4.فرآیند گروهی. 5.تصمیم گیری های گروهی.   سطح تجزیه و تحلیل در روانشناسی اجتماعی گروه است.   جامعه شناسی:به دنبال مطالعه رفتار افراد با یکدیگر هستیم اما به صورت جمع،رفتار فردی مورد نظر نیست و در ارتباط با دیگر انسانهاست.می خواهیم ببینیم انسان ها چگونه با یکدیگر رفتار می کنند؟   در جامعه شناسی چه مباحثی مورد بررسی قرار می گیرد؟ دو سطح تجزیه و تحلیل داریم: 1.گروه. 2.سازمان.   در سطح گروه چه مسائلی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم؟ 1.پویایی گروه. 2.تیم های کاری. 3.ارتباطات. 4.قدرت. 5.تضاد. 6.رفتارهای بین گروهی.   در سطح سازمان چه مسائلی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم؟ 1.تئوری رسمی سازمان یا سازمان رسمی. 2.تکنولوژی سازمان. 3.تغییر سازمان. 4.فرهنگ سازمانی.   از مفاهیم روانشناسی و جامعه شناسی برای شناخت تاثیر افراد بر یکدیگر استفاده می شود.   مردم شناسی:در مردم شناسی جوامع مورد مطالعه قرار می گیرند و مردم در قالب جوامع مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند.     فرق مردم شناسی و جامعه شناسی چیست؟ در جامعه شناسی ما گروه و سازمان را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم و همانطور که قبلا گفته شد در مردم شناسی ما جوامع را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهیم.جامعه زیر مجموعه جوامع است وقتی ما در جامعه شناسی می گوییم تجزیه وتحلیل گروه ما یک گروه را مورد بررسی قرار     می دهیم اما در مردم شناسی ما جوامع را که زیر مجموعه اش گروه و جامعه است را مورد بررسی قرار می دهیم.   در مردم شناسی چه مباحثی است؟ در مردم شناسی ما دو سطح داریم: 1.گروه. 2.سازمان.   در سطح گروه چه مباحثی مورد بررسی و تجزیخ و تحلیل قرار می گیرد؟ 1.ارزشهای قابل مقایسه. 2.نگرش های قابل مقایسه. 3.تجزیه و تحلیل میان فرهنگی یا بین فرهنگی.   در سطح سازمان چه مباحثی مورد بررسی و تجزیخ و تحلیل قرار می گیرد؟ 1.فرهنگ سازمان. 2.محیط سازمان.   اصول اصل به معنی ثابت، پایدار و تغییر ناپذیر است.به معنی بن،ریشه و اساس است.   تفاوت علوم انسانی و علوم تجربی در چیست؟ علوم تجربی تکرار پذیرند و در محیط آزمایشگاهی قابل تکرارند.علوم انسانی تکرار ناپذیرند و در محیط آزمایشگاهی قابل تکرار نمی باشند.در علوم انسانی تعداداستثناء ها گاهی زیاد است اما در علوم تجربی استثناءها کم است. ما در علوم انسانی با موجوداتی سروکار داریم که چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی قابل تکرار نیستند،هروقت محیطی فراهم شود شبیه محیط آزمایشگاه نتایج آن فابل تعمیم است.       نظریات اقتضایی این نظریات می گوید بستگی دارد،در شرایط مختلف می تواند دستوری بهترین وضع باشد عامل های اقتضایی موقعیت هستند که باعث ایجاد ساخت یا تشکیل روابط اصلی می شوند،این متغیرها را اصطلاحا متغیرهای اقتضایی گویند. متغیرهایی هستند که ممکن است یک رابطه را بین دو پدیده ایجاد کنند یا نکنند: A منجر میشود به B A تحت شرایطی منجر میشود به B تیلور میگوید:پاداش بدهیم عملکرد افزایش می یابد                                                                                                      مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی    دیدگاه اقتضایی به این صورت است که می گوید A تحت شرایطی منجر به B می شود که آن شرایط متغیر ها است(پاداش بده اگر افراد نیاز مالی داشته باشند حرکت می کنند). اشاره می کرد روش دستوری مناسب است زمانی که شرایط کاملا نامناسب باشد،نظریه اقتضایی می گوید بستگی دارد.   چالش ها و فرصت ها برای رفتار سازمانی چیست؟ چالش حالتی است که می تواند هم تهدید باشد هم فرصت،تهدید هایی که بالقوه وجود دارد. چالش 1:ما در دنیایی زندگی می کنیم که به سمت جهانی سازس در حرکت است.که تغییراتی را در پی دارد.   فرصتهای موجود چیست؟ 1.ماموریت های خارجی کارکنان افزایش می یابد. 2.مدیران مجبورند با افرادی کار کنند که از فرهنگ های مختلف هستند.سازمان ها باید آمادگی واکنش در مقابل این ها را داشته باشند. 3.مقابله با واکنش های ضد سرمایه داری. 4.سرپرستی جمعی از مشاغل با نیروی کار ارزان. 5.مدیریت افراد در زمان جنگ و خشونت،باید در زمان ترور و خشونت بتوان کاذ افراد را مدیریت و سرپرستی کرد.   چالش2: نیروی کار ناهمگون است.   فرصت های موجود: 1.پذیرش تنوع. 2.تغییر ساختار جمعی. 3.اشاراتی برای مدیران.   عوامل اصلی تنوع چیست؟ وقتی می گوییم با نیروی کار ناهمگون سروکار داریم می خواهیم ببینیم نیروی کار ناهمگون چیست؟ هر 5 ساله دانش بشری 2 برابر می شود.بچه هایی که کوچکتر از ما هستند معلوماتشان نسبت به زمان ما قابل قیاس نیست.به خاطر تغییری که در ماهیت و میزان دانش افراد در دنیا اتفاق می افتد.شاید تصورش سخت باشد اما واقعیت امر اینست،در کشورها کمپانی های چند ملیتی آن طور که باید پیشرفت نکرده اند،بخش هایی هستند که نیروی کار داخلی و خارجی با هم کار می کنند ولی در خارج از ایران این موضوع بسیار رایج و عادی است حال آنکه در ایران هنوز این امر رایج و عادی نشده است. مثلا کارخانه دوو که مال آمریکایی ها است ولی در کره تولید می شود. مثالی دیگر اینکه ما در کلاسی هستیم که تقریبا همه همگون هستند اما درسی در این دانشگاه تدریس می شود مثل مبانی سازمان و مدیریت که دانشجویان مختلف از رشته های مختلف آن را می خوانند و ممکن است با هم در یک کلاس باشند در حالی که سنخیت کمتری با هم دارند.   عواملی که باعث تفاوت می شوند چیست؟ 1.مذهب. 2.یکسان نبودن میزان توانایی افراد. 3.ملیت. 4.مشارکت قرابت های فامیلی. 5.سن. 6. نژاد. 7.جنسیت.   مذهب:یکی از مشکلاتی که در حاشیه مرزهای ما وجود دارد و در قسمت های مرکزی نیست مذهب است.   یکسان نبودن میزان توانایی افراد:بعضی افراد توانمندند و بعضی افراد خیر،نحوه کار کردن با اینها یکسان نیست.   ملیت:شهری در آمریکا است به نام لوس آنجلس که شهر ایرانی هاست،ایرانی هایی که در این شهر زندگی می کنند حتی اگر تابعیت آمریکایی را پذیرفته باشند بازهم ایرانی هستند و یک سری مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  خصوصیاتی را دارند که مخصوص ایرانی هاست.   سن:کارکنان با سابقه و کارکنان بی سابقه نحوه عملکردشان یکسان نیست.   نژاد:در آلمان و آمریکا بحث نژاد برایشان اهمیت زیاد دارد و در ایران این موضوع زیاد اهمیتی ندارد.   جنسیت:فکر می کنیم که در ایران تفاوت بین زن و مرد وجود دارد و در آمریکا دموکراسی کامل است،در حالیکه اینطور نیست،از روی ریشه لغات می توان این را فهمید مثل:manpower(نیروی انسانی)   بهبود کیفیت و بهره وری ما با دو عامل سروکار داریم: 1.بحث مدیریت کیفیت. 2.فرآیند مهنذسی مجدد.   مدیریت کیفیت:منظور از مدیریت کیفیت چیست؟وقتی می گوییم مدیریت کیفیت که یک اصطلاح رایج است چه چیزهایی مدنظر است؟ 4 مورد را مد نظر قرار می دهیم که عبارتند از: 1.مشتری مداری. 2.علاقه به بهبود مستمر. 3.ارزیابی دقیق. 4.توانمندسازی یا قدرتمند کردن کارکنان. مشتری مداری:در مشتری مداری تاکید و تمرکز روی مشتری است. علاقه به بهبود مستمر:توجهشان روی بهبود مستمر است،اصولا در فرهنگ ما این موضوع حائز اهمیت است که امروزمان بهتر از دیروز باشد،انسانی موفق است که هر روزش از روز پیشش بهتر باشد.وقتی صحبت از افزایش کیفیت است،وقتی که فردی دانشجو می شود فقط با هدف یادگیری علمی وارد دانشگاه نمی شود،بلکه بسیاری از مسائل دیگر از قبیل اخلاق،پژوهش و... مطرح است.   ارزیابی دقیق:با یک امتحان وضعیت دانشجو مشخص نمی شود،کار کلاسی،کوئیز و... باعث ارزیابی وضعیت دانشجو می شود.شرایطی دارد باید اعتبار و روایی داشته باشد.   توانمندسازی یا قدرتمند کردن کارکنان:از طریق افزایش اختیار به کارکنان این موضوع تحقق پیدا می کند،یعنی میزان تفویض اختیار به کارکنان باید بیشتر باشد.   مدل رفتار سازمانی همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم رفتار سازمانی در سه سطح مورد بررسی قرار می گیرد: 1.فردی. 2.گروهی. 3.سازمانی.   در رفتار سازمانی می خواهیم روابط و رفتار افراد را شناسایی کنیم.   مدل چیست؟ نشان دهنده واقعیت نیست،بلکه شکل ساده شده واقعیت است و هدف اینست که ارتباط میان پدیده های مختلف را به شکل ساده نشان دهیم،نمایی از واقعیت است.ما در رفتار سازمانی از یک مدل استفاده می کنیم.   نکته:ما دو گونه متغیر داریم،دو شیوه شناخت داریم: 1.درک شهودی. 2.مطالعه سیستماتیک. مطالعه سیستماتیک:در مطالعه سیستماتیک ارتباط علت و معلول ها را پیدا می کنیم و به دنبال درک و شناخت پدیده ها هستیم،می خواهیم بدانیم چه پدیده هایی علت(مستقل)و چه پدیده هایی معلول(وابسته)هستند.   متغیرهای وابسته معلول هستند و اثر می پذیرند از یک متغیر مستقل.     هر نقطه ای می خواهیم روی این خط در نظر بگیریم،بستگی دارد به میزان X و Y ،پس تغییر می کند.ابعاد طول و عرضش با تغییر X و Y تغییر خواهد کرد.                                متغیرهای وابسته کدامند؟ 1.اثربخشی. 2.کارآیی.                                                                                      3.بهره وری. 4. غیبت. 5. ترک خدمت. 6. رفتارهای نامناسب در محل کار. 7. رفتار تابعیت سازمانی. 8. رضایت شغلی.   اثربخشی:یک متغیر وابسته است.به معنای تحقق هدف است و همچنین به معنای دستیابی به هدف و رسیدن به هدف است.   کارآیی:به معنای دستیابی به هدف با هزینه کمتر است.چگونگی رسیدن به هدف و بحث هزینه هاست.   بهره وری:جمع کارآیی و اثربخشی که شامل هم کارآیی و هم اثربخشی می شود،آن عملکردی را شامل می شود که هم کارآ باشد و هم اثربخش. اینها وابسته اند،مستقل نیستند و اثر می پذیرند.   غیبت:عدم حضور در محل کار،باید پرسید غیبت تحت تاثیر چیست.   ترک خدمت:ترک خدمت می تواند داوطلبانه باشد(استعفاء)یا غیرداوطلبانه(اخراج و تعلیق).   رفتارهای نامناسب در محل کار:منظور چیست؟وقتی فرد وارد سازمان می شود آیا از همه قوانین تبعیت می کند؟لازم است تبعیت کند ولی نمی کند.آیا ما در جامعه از همه قوانین تبعیت می کنیم؟خیر خیلی از انسانهای راننده تابع قوانین نیستند.برخی در رفتارها قابل چشم پوشی است.بعضی وقت ها امکان گذشتن از آن نیست.رفتارهای نامناسب اشاره به رفتارهای کلیدی می کند،مثلا در بحث استخدام نمی خواهند که حتما به تمام قوانین ایران پایبند باشید فقط قانون اساسی را شرط می گذارند،پس قانون اساسی یک قانون کلیدی است.وقتی می گویند هنجارشکنی یعنی هنجارهای مهم و کلیدی شکسته می شود.پس منظور از رفتارهای نامناسب،هنجارشکنی است که قابل تحمل نیستند اما تخلفات دلگر قابل گذشت می تواند باشد.پس هرجا تهدید سازمان و موقعیت سازمان است قابل برخورد می شود.   رفتار تابعیت سازمانی:بعضی از رفتارها مصلحتی است الزام آن شغل نیست اما باعث نی شود عملکرد سازمان افزایش پیدا کند.مثلا در خانه هنگامی که می خواهیم غذا بخوریم اگر پدر و مادرمان سفره غذایشان را جدا پهن کنند به ما برمی خورد و بسیار ناراحت می شویم ولی در سازمان ها افرادی که در یک طبقه سازمانی نیستند با هم غذا نمی خورند مثلا مدیران با کارمندان غذا نمی خورند منظور از رفتار تابعیت سازمانی آن رفتارهایی است که نهایتا منجر به افزایش عملکرد و اثربخشی سازمان است.   رضایت شغلی:بر خلاف سایر متغیرهای وابسته قبلی رضایت شغلی بیانگر یک ذهنیت است نه یک رفتار. هر ذهنیتی منجر به رفتار نمی شود.تصور غلطی است که افرادی که رضایت شغلی دارند عملکردشان بهتر است.الزاما یک دید مثبت به کار باعث عملکرد بالا نمی شود. رضایت شغلی یک نگرش است اما هر نگرشی پایه رفتار است. نظریه "مک گری گور" که اشاره می کرد دو دیدگاه وجود دارد.X وY .   X       مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی                               دیدگاه بدبینانه،افراد را تنبل می دانست.   Y                             دیدگاه خوش بینانه،افراد را پرکار می دانست.   الزاما کسی که X نباشد Y نیست.   نظریه هرزبرگ:رضایت در مقابل نارضایتی قرار ندارد.الزاما کسی که راضی نباشد ناراضی نیست. یک ذهنیتی داریم اما با توجه به آن ذهنیت عمل نمی کنیم.هر کسی که راضی تر است الزاما بیشتر کار نمی کند.مثلا ما در خانه راضی هستیم ولی این به این معنی نیست که خوب کار کنیم.   متغیرهای مستقل علت اصلی تغییر متغیرهای وابسته،متغیرهای وابسته است.ضمن اینکه متغیرهای وابسته را تغییر میدهند باعث مشخص کردن ابعاد اصلی متغیرهای وابسته هستند،پس علت رفتار هستند.متغیرهای وابسته معلول رفتار هستند،اما متغیرهای مستقل علت بروزیک رفتار خاص هستند و تاثیر گذار بر متغیرهای وابسته هستند و در سه سطح فردی،گروهی و سازمان قرار دارند.   پایان فصل اول مطالب تکمیلی مربوط به فصل یک (مربوط به کتاب خانم دکتر زهرا برومند)   جامعه شناسی گاوی در یک آزمایش برای گاوها موزیک گذاشتند و مشاهده کردند که شیرشان بیشتر می شود،نتیجه گرفتند که گاوهای شاد شیرشان بیشتر می شود و بهتر شیر می دهند.این تجربه را در مورد انسان ها پیاده کردند،اینکه موزیک در محیط کار می گذارند و می گویند تنوع ایجاد می شود از این تجربه استفاده شده است.گفتند بیایید از جامعه شناسی گاوها در مورد انسانها استفاده کنید یعنی همانند نظریه "التون میو" که می گفت کارمند را  شاد،خوشحال و راضی نگه دارید که این نظریه اشتباه است زیرا انسان و گاو یکسان نیستند. افرادی که راضی هستند الزاما عملکرد بیشتری ندارند.افرادی که ناراضی هستند الزاما عملکرد پایین تری ندارند اما مسلما افراد اگر راضی باشند بهتر از اینست که ناراضی باشند و اصلاح میشود: افرادی که راضی هستند احتمالا عملکردشان بیشتر است.   مدل های مطالعه رفتار در سازمان این مدل ها به شرح زیر می باشند: 1.مدل های توصیفی. 2.مدل های پیش بینی کننده. 3.مدل های تجویزی.   مطالعه رفتار افراد در سازمان بر اساس مدل است.   مدل های توصیفی:در مدل های توصیفی ما وضعیت را توضیح می دهیم و تشریح می کنیم و بحث توضیح وضعیت است.   مدل های پیش بینی کننده:مدل هایی هستند که رفتار را پیش بینی می کنند.مثلا وقتی تعداد آشپزخانه ها به شدت زیاد می شود این نشان می دهد که خانم ها علاقه شان به آشپزی کمتر شده است.   مدل های تجویزی:مدلی که یک راه حل و موقعیت خاصی را پیشنهاد می کند که اصطلاحا آن را مدل هنجاری هم می گویند.   حیطه رفتار سازمانی حیطه رفتار سازمانی در دو حوزه است: 1.حوزه رفتاری. 2.حوزه فزآیندی.   حوزه رفتاری:به تجزیه و تحلیل می پردازد و در جستجوی شناخت علت است،به چون و چرا می پردازد.   حوزه فرآیندی:که شامل فرآیندهای مدیریتی است،از قبیل برنامه ریزی،سازماندهی و...   نکته:ارتباط رفتار سازمانی با رشته تای خاص در دو حوزه نظری و کاربردی و در دو سطح خرد و کلان است.    در حوزه نظری:بحث تئوری سازمان و رفتار سازمانی مطرح است.   در حوزه کاربردی:بحث بهبود و بازسازی سازمان و منابع انسانی مطرح است.   در سطح خرد:بحث رفتار سازمانی و منابع انسانی مطرح است.   در سطح کلان:بحث تئوری سازمان و بهبود و بازسازی سازمان مطرح است.         نگرش های موجود در رفتار سازمانی نگرش های موجود در رفتار سازمانی به چهار دسته تقسیم می شود: 1.چارچوب شناختی. 2.چارچوب رفتارگرایی. 3.چارچوب یادگیری اجتماعی. 4.چارچوب رفتار سازمانی.   چارچوب شناختی:روی جنبه های مثبت رفتار و آزادی اراده انسان تاکید دارد و مفاهیمی از قبیل انتظارو تقاضا و شوق را مورد استفاده قرار می دهد.اطلاعلت رکن اساسی شناخت می باشد و تحت این چارچوب شناخت از رفتار پیشی می گیرد.   چارچوب رفتار گرایی:نظریات پاولوف و اسنیکر مطرح است.بر اساس تاثیر محیط پایه گذاری شده و اعتقاد دارد رفتارها عکس العملی است و رفتار در چهارچوب محرک و پاسخ اتفاق می افتد.   چارچوب یادگیری اجتماعی:درک کامل رفتار سازمانی با توجه دقیق به شرایط موجود در سازمان،ویژگی ها و فرآیند شناختی افراد و اثرات درونی و بیرونی رفتار آن ها میسر است.   چارچوب رفتار سازمانی:یک رشته انسانی شناختی است و هدف از رفتار سازمانی درک و پیش بینی و کنترل رفتار افراد می باشد.   فصل دوم:مبانی رفتار فردی مشخصات شناسنامه ای،سن،جنسیت و سابقه. موارد بالا بر رضایت شغلی و عملکرد و بهره وری موثر هستند،بنابراین متغیر مستقل هستند. نکته مهم اینجاست که به سادگی از روی سوابق فردی شخص به دست می آیند،این عوامل همچنین روی تواناییها تاثیر می گذارند.   توانایی:ظرفیت فردی است،اینکه فرد قادر است کاری را انجام دهد و بر دو نوع است: 1.توانایی های ذهنی. 2.توانایی های هوشی.   توانایی های ذهنی:ظرفیت های فرد روی انجام کار است،آن استعداد محاسباتی فرد است.  توانایی های هوشی:چند جانبه است که شامل توانایی های هوشی،شناختی،اجتماعی،احساسی،فرهنگی می باشد.   ابعاد مختلف توانایی های ذهنی:عبارتند از: 1.استعداد محاسباتی. 2.درک مطالب گفتاری. 3.سرعت ادراک. 4.منطق استقرایی. 5.تجسم مجازی. 6.حافظه.  توانایی های فیزیکی:قابلیت هایی برای انجام شغل است.     تناسب توانایی- شغل   نیازمندیهای برای انجام شغل                       تناسب شغل- توانایی                 توانایی کارمند  هر تغییر نسبتا دائمی و پایدار که می تواند حاصل یک تجربه باشد یادگیری است.   سه نکته مهم یادگیری زمانی است 1. که تغییر وجود داشته باشد. 2.تغییر نسبتا دائمی است. 3.نتیجه یک تجربه باشد.   نظریه های یادگیری شرطی شدن کلاسیک : محرک های زیادی در اطراف ما وجود دارد، لازم نیست که در حالت طبیعی به همه محرک ها پاسخ داده شود ولی گاهی به بعضی محرک هایی که نباید به طور معمول پاسخ داد  همراه با یک محرک غیر شرطی یک محرک شرطی همراه می شود که منجر به پاسخ می گردد و با تکرار این عمل حتی پس از حذف محرک غیر شرطی پاسخ تکرار می شود که این را شرطی شدن رفتار گویند. بچه های کوچک را پدر و مادرها شرطی می کنند مثلاً می گویند اگر درس بخوانی برایت فلان کار می کنیم. مثال دیگر اینکه وقتی آخر سال پاداش می خواهد داده شود عملکرد کارکنان بیشتر و بهتر می شود . عکس العمل های خاص و یا  پاسخ های شرطی به محرک های شرطی  را شرطی شدن رفتار گویند. اگر قبل از اینکه بازرس بیاید به کارمندان بگویند باعث عکس العمل خاص از سوی افراد می شود یا وقتی رئیس دانشگاه می خواهد از یک دانشگاه بازدید کند مسئولان و کارکنان دانشکده سعی می کنند کار خود را خوب جلوه دهند و خودبخود عملکرد کارکنان بهتر می شود.که در اینجا محرک غیر شرطی است و پاسخ غیر شرطی کارکنان در و دیوار را می شویند برای ورود رئیس پس محرک شرطی شستن در و دیوار است و ممکن است کارکنان با دیدن و شستن در و دیوار سعی کنند بهتر کارکنند که این را پاسخ شرطی گویند . نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است این است که شرطی شدن کلاسیک اختیاری نیست که این خوشایند نیست.مثلاً ما گاهی در نمازهایمان شرطی می شویم یا در غذا خوردن قبل از اینکه غذا بچشند نمک به غذا اضافه می­کنیم و این شرطی شده است و باعث عادت شده است که باعث می شود نمک بریزد و بعد تست کند حال آنکه اصلاً میزان نمک غذا را نمی داند و چون قبلاً در خانه همیشه غذایشان نسبت به خواستشان کم نمک است این به صورت عادت برایشان در آمده است . شرطی شدن عامل: معمولاً رفتار های انعکاسی یا بازتابی آموختنی و یادگیری شده نیست یعنی یاد نگرفته اند و بی فکر بوده است و مثل محرک و پاسخ وقتی دست به جسم داغ می زنیم دستمان می کشیم اگر کودک دستش را به یک جسم داغ بزند بلافاصله می کشد ولی اگر همان جسم سرد باشد بچه دستش را باز هم می کشد ، پس این ها از روی فکر و تفکر نیست و عکس العمل در شرطی شدن کلاسیک است شرطی شدن عامل یک نوع رفتار است که روی فکر و برنامه است و ناخودآگاه نیست و آموخته می شود بحث تقویت است می گویند رفتار اگر همراه با پاداش باشد ، احتمال تکرار افزایش می یابد مثلاً درس می خوانیم به هوای ماشین، موبایل و ... . زیرا پیامدش برایش خوشایند است رفتاری که پاداش نداشته باشد یا تنبیه در پی داشته باشد احتمال تکرارش کمتر است مثلاً فردی که دستش را بالا می برد در کلاس برای سئوال از استاد ولی استاد به او توجهی نکند دیگر دستش را بلند نمی کند . شرطی شدن عامل:افراد بصورت داوطلبانه در حقیقت یک پاسخی را به محرک می دهند که این پاسخ آگاهانه است و هدف از پاسخ یک دریافت پاداش است یا جلوگیری از یک تنبیه است. نظریه یادگیری اجتماعی:افراد می توانند یاد بگیرند از طریق مشاهده یا تجربه مستقیم اگر افراد تجربه ای را داشته باشند یا رفتاری را مشاهده کنند و ببینند که آن رفتار برایشان اتفاق افتاده مثل این است که آن تجربه را مستقیماً داشته باشند وجود الگوها سومین نقطه ثقل در این بحث است . مشاهده باید چگونه باشد؟ باید به گونه باشد که اثر تجربه مستقیم را داشته باشد و بسیار ماندگارتر از سایر راههای یادگیری باشد . اگر بخواهیم اثرش را بیشتر کنیم مثلاً اگر مطلبی را قبلاً بیان کرده باشیم و آن چیزیکه گفته شده عیناً اتفاق افتاده مثل آن است که فرد خود دارای تجربه مستقیم شده است مثلاً هنگامی که یک پدر و مادر می خواهند به بچه نشان دهند که اطو داغ است دست خود را به اطو می زنند و می گویند دستم سوخت و این باعث می شود که بچه دیگر دست به اطو نزند . افراد از طریق مشاهده هم می توانند تجربه کسب کننند . مفاهیم کلیدی در این نظریه: 1.فرآیند توجه. 2.فرآیند یادآوری. 3.فرآیند بازتولید. 4.فرآیند تقویت . فرآیند توجه: پدیده های مختلفی در اطراف ما وجود دارند برای اینکه ما عکس العمل به این پدیده ها نشان دهیم لازم است که درکشان کنیم تا توجه نکنیم درک نمی کنیم (جنبه ای که برجسته باشد باعث توجه می شود) . عوامل توجه چیست؟ 1.بزرگی. 2.کوچک بودن. 3.متفاوت بودن. 4.حرکت. 5.سکون. تا پدیده به آن توجه نشود درک نمی شود که در اینجا بحث تبلیغات است . فرآیند یادآوری: اثر و ماندگاریش میزان تأثیرش است، ما در ذهنمان بعضی مسائل پایدار تر است بعضی مسائل کمتر پایدارند اثر عوامل یکسان نیست . چه عاملی در اثر پدیده مؤثر است؟ 1..مدت زمان. 2..چگونگی عملکردش. مدت زمان: طولانی بودن زمان آن پدیده باعث می شود که در ذهن ماندگار شود . چگونگی عملکرد:خاطره کوتاه مدت از یک پدیده داریم اما تأثیر آن بصورتی است که همیشه در ذهن باقی می ماند . فرآیند بازتولید:اگر یادگیری بخواهد اتفاق بیفتد و پایدار باشد باید تکرار شود . فرآیند تقویت :این فرآیند بسیار اهمیت دارد و اشکال مختلف دارد .     نظریه های یادگیری   شرطی شدن کلاسیک: محرک های زیادی در اطراف ما وجود دارد، لازم نیست که در حالت طبیعی به همه محرک ها پاسخ داده شود ولی گاهی لازم است به بعضی محرک هایی که نباید پاسخ دهیم همراه با یک محرک غیر شرطی یک محرک شرطی همراه می شود ولی اگر یک مشروط در کنارش بگذاریم چه عکس العملی رخ می دهد که این را شرطی شدن رفتار گویند. بچه های کوچک را پدر و مادرها شرطی می کنند مثلاً می گویند اگر درس بخوانی برایت فلان کار می کنیم. مثال دیگر اینکه وقتی آخر سال پاداش می خواهد داده شود عملکرد کارکنان بیشتر و بهتر می شود . عکس العمل های خاص را پاسخ های شرطی به همراه محرک های شرطی گویند. اگر قبل از اینکه بازرس بیاید به کارمندان بگویند باعث عکس العمل خاص از سوی افراد می شود یا وقتی رئیس دانشگاه می خواهد از یک دانشگاه بازدید کند مسئولان و کارکنان دانشکده سعی می کنند کار خود را خوب جلوه دهند و خودبخود عملکرد کارکنان بهتر می شود.که در اینجا محرک غیر شرطی است و پاسخ غیر شرطی کارکنان در و دیوار را می شویند برای ورود رئیس پس محرک شرطی مدرس رفتار سازمانی در صندوق کارآفرینی امید بهزاد حسین عباسی  شستن در و دیوار است و ممکن است کارکنان با دیدن و شستن در و دیوار سعی کنند بهتر کارکنند که این را پاسخ شرطی گویند . نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است این است که شرطی شدن کلاسیک اختیاری نیست که این خوشایند نیست.مثلاً ما گاهی در نمازهایمان شرطی می شویم یا در غذا خوردن قبل از اینکه غذا بچشند نمک به غذا اضافه می­کنیم و این شرطی شده است و باعث عادت شده است که باعث می شود نمک بریزد و بعد تست کند حال آنکه اصلاً میزان نمک غذا را نمی داند و چون قبلاً در خانه همیشه غذایشان نسبت به خواستشان کم نمک است این به صورت عادت برایشان در آمده است . شرطی شدن عامل: معمولاً رفتار های انعکاسی یا بازتابی آموختنی و یادگیری شده نیست یعنی یاد نگرفته اند و بی فکر بوده است و مثل محرک و پاسخ وقتی دست به جسم داغ می زنیم دستمان می کشیم اگر کودک دستش را به یک جسم داغ بزند بلافاصله می کشد ولی اگر همان جسم سرد باشد بچه دستش را باز هم می کشد ، پس این ها از روی فکر و تفکر نیست و عکس العمل در شرطی شدن کلاسیک است شرطی شدن عامل یک نوع رفتار است که روی فکر و برنامه است و ناخودآگاه نیست و آموخته می شود بحث تقویت است می گویند رفتار اگر همراه با پاداش باشد ، احتمال تکرار افزایش می یابد مثلاً درس می خوانیم به هوای ماشین، موبایل و ... . زیرا پیامدش برایش خوشایند است رفتاری که پاداش نداشته باشد یا تنبیه در پی داشته باشد احتمال تکرارش کمتر است مثلاً فردی که دستش را بالا می برد در کلاس برای سئوال از استاد ولی استاد به او توجهی نکند دیگر دستش را بلند نمی کند . درشرطی شدن عامل افراد بصورت داوطلبانه در حقیقت یک پاسخی را به محرک می دهند که این پاسخ آگاهانه است و هدف از پاسخ یک دریافت پاداش است یا جلوگیری از یک تنبیه است. نظریه یادگیری اجتماعی:افراد می توانند یاد بگیرند از طریق مشاهده یا تجربه مستقیم اگر افراد تجربه ای را داشته باشند یا رفتاری را مشاهده کنند و ببینند که آن رفتار برایشان اتفاق افتاده مثل این است که آن تجربه را مستقیماً داشته باشند وجود الگوها سومین نقطه ثقل در این بحث است . مشاهد باید چگونه باشد؟ باید به گونه باشد که اثر تجربه مستقیم را داشته باشد و بسیار ماندگارتر از سایر راههای یادگیری باشد . اگر بخواهیم اثرش را بیشتر کنیم مثلاً اگر مطلبی را قبلاً بیان کرده باشیم و آن چیزیکه گفته شده عیناً اتفاق افتاده مثل آن است که فرد خود دارای تجربه مستقیم شده است مثلاً هنگامی که یک پدر و مادر می خواهند به بچه نشان دهند که اطو داغ است دست خود را به اطو می زنند و می گویند دستم سوخت و این باعث می شود که بچه دیگر دست به اطو نزند . افراد از طریق مشاهده هم می توانند تجربه کسب کننند . مفاهیم کلیدی در این نظریه: فرآیند توجه فرآیند یادآوریفرآیند بازتولیدفرآیند تقویت   فرآیند توجه: پدیده های مختلفی در اطراف ما وجود دارند برای اینکه ما عکس العمل به این پدیده ها نشان دهیم لازم است که درکشان کنیم تا توجه نکنیم درک نمی کنیم (جنبه ای که برجسته باشد باعث توجه می شود) . عوامل توجه چیست؟ بزرگی.کوچک بودن.متفاوت بودن.حرکت.سکون.   تا پدیده به آن توجه نشود درک نمی شود که در اینجا بحث تبلیغات است . فرآیند یادآوری: اثر و ماندگاریش میزان تأثیرش است، ما در ذهنمان بعضی مسائل پایدار تر است بعضی مسائل کمتر پایدارند اثر عوامل یکسان نیست . چه عاملی در اثر پدیده مؤثر است؟ 1-      مدت زمان. 2-      چگونگی عملکردش.   مدت زمان: طولانی بودن زمان آن پدیده باعث می شود که در ذهن ماندگار شود . چگونگی عملکرد: خاطره کوتاه مدت از یک پدیده داریم اما تأثیر آن بصورتی است که همیشه در ذهن باقی می ماند . فرآیند بازتولید: اگر یادگیری بخواهد اتفاق بیفتد و پایدار باشد باید تکرار شود . فرآیند تقویت : این فرآیند بسیار اهمیت دارد و اشکال مختلف دارد . نکته 1: در فرآیند توجه ما بیشتر تمایل داریم تحت تأثیر مدلهایی باشیم که جذابیت دارند، قابل دسترسی باشند و برای ما مهم باشند یا با نظر ما سازگاری داشته باشند . مثل ایستادن خانم ها جلوی طلا فروشی که برایشان جذابیت دارد . نکته 2: یادگیری افراد تنها زمانی است که جنبه های برجسته یک مدل را تشخیص داده و به آن توجه کنند . فرآیند یادآوری (تأثیرگذاری و ماندگاری): تأثیر یک مدل بستگی به نحوة مناسب عملکرد  آن دارد حتی اگر آن مدل زمان طولانی در دسترس نباشد فرآیند تکرار: پس از اینکه یک عملی را یادگرفتیم برای اینکه تأثیر آن ماندگار باشد باید تکرار شود .   فرآیند تقویت: منظور از تقویت، دادن پاداش است که تقویت مثبت است و تقویت منفی به معنی قطع پاداش است.   نظریه های یادگیری شکل دهی رفتار، منظور این است که چگونه رفتار افراد را شکل دهیم، استفاده از پاداش به صورت های مختلف است. تقویت منظم و سیستماتیک باعث می شود فرد پاسخش را تکرار کند و تکرار پاسخ باعث شکل گیری رفتار می شود. استفاده از تقویت های منظم (به معنی متوالی نیست) منظور نظام یافته است یعنی نظم داشته باشد و در هر مرحله از پاسخ باعث تکرار پاسخ می شود و باعث شکل گیری رفتار می شود .   تقویت مثبت: دنبال کردن  یک پاسخ با عاملی خوشایند است. دادن یک پاداش زمانیکه برای ما ایجاد انگیزه کند، جذاب و مطلوب می باشد .   تقویت منفی: دنبال کردن یک پاسخ با پایان دادن یا حذف یک موضوع ناخوشایند است .   نکته: اصولاً چه تقویت مثبت باشد و چه منفی هر دو برای تکرار یک رفتار است.   یک وضعیت که برای ما نامطلوب است اگر حذف شود و دیگر تکرار نشود یک تقویت منفی است . قطع پاداش شکل دیگری از تقویت منفی است.   تنبیه: به معنی مجازات کردن است و هدف قطع یک رفتار است ایجاد یک شرایط نامطلوب برای قطع یک رفتار  نامطلوب است. خاموش سازی: با هدف جلوگیری از تکرار  یک رفتار است و به معنی حذف یک رفتار است و می تواند در مورد رفتارهای مثبت و منفی انجام شود .مثلاً زمانیکه یک بچه در خیابان جیغ می کشد و به او توجهی نمی کنیم این باعث می شود که دیگر برای جلب توجه اطرافیان جیغ نکشد.   نکته: تقویت چه مثبت و چه منفی برای تکرار رفتار شایسته است. اما تنبیه به منظور قطع رفتار ناشایست است .   خاموش سازی به منظور جلوگیری از تقویت یک رفتار( شایسته یا ناشایست ) است در خاموش سازی عامل تقویت را حذف می کنیم. تقویت منفی رفتار با تقویت رفتار منفی متفاوت است. تقویت منفی رفتار با هدف تکرار رفتار شایسته است ولی تقویت رفتار منفی مدل تکرار رفتار ناشایست می گردد. مفاهیم کلیدی در شکل گیری رفتار ایجاد یک تغییر در رفتار نیازمند نوعی تقویت است .بعضی از پاداش ها در سازمان مؤثرتر از بقیه است.اگر می خواهید رفتار افراد را تقویت کنید و تغییردهید باید پاداش دهید و پاداش همیشه مادی نیست گاهی اگر به افراد احترام بگذاریم این خود یک پاداش است. نظریه رابینز: افرادی که مادی هستند و نیازهای مادی دارند اگر مشوق یا تقویت غیرمادی را بکار ببریم انگیزه شان کاهش می یابد و بر عکس افرادی که انگیزه های غیرمادی دارند اگر مشوق مادی برایشان بکار ببریم انگیزه شان کاهش می یابد. 4.سرعت یادگیری و پایداری اثر آن بوسیله طول دوره زمانی تقویت آن تعیین می شود.(سرعت یادگیری و پایداری آن در طول زمان باید تقویت شود). برنامه تقویت   چند شکل تقویت داریم؟ تقویت پیوسته.تقویت گسسته (متناوب).   تقویت پیوسته: یعنی رفتار مطلوب هربار که ظاهر می شود تقویت می شود.هر بار که رفتار مطلوب تکرار شود پاداش می دهیم و برایش امتیازی در نظر می گیریم که باعث اشباع شدن می شود و اثرش خنثی می شود.   تقویت متناوب(گسسته): گاهی تقویت انجام می شود اما نه هر بار که رفتار شایسته ظاهر می شود.   تقویت پیوسته به دو صورت است: تقویت پیوسته فاصله ای.تقویت پیوسته نسبی.   تقویت متناوب هم همانند تقویت پیوسته به دو صورت است: تقویت متناوب فاصله ای.تقویت متناوب نسبی.   تقویت فاصله ای به دوشکل ثابت و متغیر است: در تقویت فاصله ای چه ثابت و چه متغیر آن چیزی که اهمیت دارد زمان است .   تقویت فاصله ای ثابت: اگر زمان ها ثابت باشد می شود فاصله­ای ثابت.   تقویت فاصله ای متغیر: اگر زمان ها متغیر باشد می شود فاصله ای متغیر.مثلاً دریافت یک تقویت فاصله ای ثابت است.  اگر زمانش متناوب باشد یعنی غیرقابل پیش بینی باشد می دانیم 12 بار پاداش داده می شود هر ماه یک پاداش می گیریم، اما نمی دانیم فاصله اش 10 روز است یا 2 ماه که آنرا می گوئیم فاصله ای متغیر.   تقویت نسبی: در تقویت نسبی آن چیزی که اهمیت دارد تعداد پاسخ ها است . اگر مشخص باشد به عنوان مثال بعد از هر 5 تولید 1 پاداش داده می شود، می شود نسبی ثابت. اگر تعدادش ثابت نباشد مثلاً گاهی بعد از 5 تولید گاهی بعد از 8تولید پاداش داده شود می شود نسبی متغیر.   نسبی ثابت: در نسبی ثابت چیزی که اهمیت دارد تعداد پاسخ ها است.   نسبی متغیر:در نسبی متغیر پاداش بیشتربسته به رفتار فرد تغییر می کند. در نسبی عامل تعداد مهم است اما در فاصله ای عامل زمان اهمیت دارد. برنامه تقویت گسسته(ناپیوسته) متناوب: یا فاصله ای است یا ثابت. در فاصله ای پاداش ها در زمان مشخص داده می شود ابتدای هر ماه یا هر 15روز و .... اما چون کارمند می داند که چه زمانی پاداش دریافت می کند زود خاموش می شود، در فاصله ای متغیر زمان مشخص نیست گاهی یک ماه گاهی یک هفته و ... عملکرد نسبتاً بالا است و خاموش سازی بکندی صورت می گیرد مثل امتحان غیر منتظره که زمانش قابل پیش بینی نیست . سئوال (در بحث نسبی): کدامیک از برنامه های تقویت منجر به بازدهی بیشتر می شود؟ الف) پیوسته. ب) متناوب. ج) نسبی. د) فاصله ای. پاسخ: گزینه ج. چرا؟ زیرا اینجا روی کمیت ها و تعداد انگشت گذاشته می شود و نحوة پرداخت زمانی نیست. بعضی از سیستم های پرداخت براساس زمان انجام کار است مثل حقوق بگیران دولت. گاهی دو نفر به اندازه هم کار نمی کنند اما حقوقشان یکسان نیست و باعث می شود عملکردشان مطرح نباشد زیرا افزایش یا کاهش آن باعث افزایش یا کاهش حقوق نمی شود. مقاطعه کاری و پاره کاری جزء نسبی ثابت است.   نسبی ثابت:  براساس نتایج ثابت داده می شود، عملکرد بالاست و ثابت و سریع اما همراه با خاموش سازی فوری است. می داند یک نمره 10 بگیرد پاس می شود و چون می داند حدود 10 یا 12 بالاتر نمی گیرد برای بیشتر از این نمره نیز تلاش نمی کند.   نسبی متغیر: بهترین روش بین روش های نسبی است. عملکرد خیلی بالاست خاموش سازی کند است امید به جایزه دارد اما چون تاریخش را نمی داند انگیزه اش افزایش می یابد، وقتی کارمندان می دانند آخرسال پاداش می گیرند خوب کار می کنند . به جای اینکه سه ماه را ارزیابی کنیم آخر عملکردها را مورد ارزیابی قرار می دهیم و این اشتباه است و چون قابل پیش بینی است در بحث ثابت بیشترین تلاش روز آخر است پس بحث ثابت اثر منفی دارد و خاموش سازی سریع است اما در بحث متغیر خاموش سازی کم است.   برنامه تقویت ماهیت تقویت تأثیر در رفتار مثال پیوسته پاداش ها بعد از رفتار مطلوب داده می شود یادگیری سریع رفتار جدید اما خاموش سازی سریع است ستایش کردن فاصله ای ثابت پاداش ها در فواص زمانی یکسان ارائه می شود عملکرد متوسط و بی قاعده همراه با خاموش سازی سریع پرداخت هفته ای فاصله ای متغیر پاداش ها در فواصل زمانی متغیر ارائه می شود عملکرد متوسط به بالا و ثابت با خاموش سازی آهسته امتحان غیر منتظره نسبی ثابت پاداش بر حسب نتایج ثابت داده می شود عملکرد بالا و ثابت و سریع و با خاموش سازی فوری نرخ پرداخت نسبی متغیر پاداش بر حسب نتایج متغیر داده می شود عملکرد خیلی بالا و خاموش سازی آهسته و کند حق کمیسیون   ارزش ها: باید و نباید ها است، مطلوب ها و نامطلوب هاست، چه چیزی ترجیح دارد و چه چیزی ترجیح ندارد.   ارزش ها دو ویژگی را بیان می کنند: ویژگی محتوایی.شدت ارزش. هم خصوصیت نهایی و هم محتوای ارزش ها و هم شدت ارزش ها را مشخص می کند.    تفاوت میان ارزش ها قائل می شویم و ارزش ها را یکسان تلقی نمی کنیم.دارای یک وضع نیستند و اهمیت و وزن متفاوتی برای آنها قائل هستیم .مثلاً گرفتن مدرک تحصیلی و آرامش در زندگی که برای ما ارزش های متفاوتی هستند. مثلاً کسی که در یک شهر دور افتاده قبول شده است اما متأهل است ممکن است برای گرفتن مدرک تحصیلی که خود یک ارزش است آرامش زندگی اش از بین رود که یک تضاد است. در بحث شدت به اهمیت میان ارزش ها اشاره می شود. آقای راک ایچ اعتقاد دارد ارزش ها به دو دسته تقسیم می شوند: ارزش های نهایی (پایانه ای).ارزش های واسطه ای .   ارزش های نهایی (پایانه ای): اصطلاحاً ارزش هدف هستند، منظور آن حالت نهایی است و آن غایتی است که می خواهیم به آن دست پیدا کنیم، به یک هدف و غایت نمی خواهیم دست پیدا کنیم. مثلاً برای بدست آوردن یک شغل خوب باید یک مدرک تحصیلی داشته باشیم که شغل یک ارزش نهایی است و هدف نهایی است اما مدرک تحصیلی خود یک ارزش واسطه ای است، یک ابزار است. گاهی ارزش های نهایی و واسطه ای هم ارزش نیستند و یکسان نیستند، گاهی ارزش های نهایی با هم یکسان نیستند و گاهی ارزش های واسطه ای با هم، هم ارزش نیستند . تحقیقات توسط هافستدانجام شده بیش از صدهزار کارمند را مورد تحقیق قرار داده و اشاره می کند 5 بعد ارزشی از فرهنگ های ملی متفاوتند. 

  • استاد مدیریت سخنران مدیریت